خلاصة:
از اوایل دهۀ نود قرن بیستم میلادی، حقوق نیز مانند بسیاری از علوم، جهانی شدن را به رسمیت شناخت. پیش از این حقوق با پدیده بینالمللی شدن مواجه بود، پدیدهای که ناظر بر تعاملات میان دو یا چند دولت است، صرف نظر از موقعیت جغرافیایی آنها؛ ولی تحول جدید، یعنی جهانیشدن حقوق، بهمراتب فراگیرتر است و حوزههای حقوقی بیشتری را در برگرفته است. از جمله تأثیرهای جهانیشدن بر حقوق، تغییر روند ایجاد قاعدۀ حقوقی و ورود نهادهای جدید قاعدهساز به عرصه حقوق است. عواملی از جمله بینالمللی شدن حقوق، جهانیشدن اقتصاد و بحران مشروعیت دموکراتیکِ دولت بر ترکیب ایجاد کنندگان قاعده حقوقی مؤثر بودهاست. کماکان، دولت از مهمترین بازیگران حقوقی است، ولی نهادهایی مانند جامعه مدنی و بخش خصوصی اقتصادی هم در این فرایند سهم قابل توجهی یافتهاند. کنشگریِ این ارکان، که از شهروندان تشکیل شدهاند، ولی به تعبیر سنتی غیر انتخابی و به تعبیری غیر دموکراتیک محسوب میشوند، خود بار دیگر مشروعیت قواعد حقوقی در عصر جهانی شدن را به چالشی محوری در بحث جهانیشدن حقوق تبدیل کردهاست. از طرف دیگر، مسئله اساسی، چگونگی تقسیم صلاحیت ایجاد حقوقی میان مدعیان قدیم و جدید است.
ملخص الجهاز:
پيش از اين حقوق با پديده بين المللي شدن مواجه بود، پديده اي که ناظر بر تعاملات ميان دو يا چند دولت است ، صرف نظر از موقعيت جغرافيايي آنها؛ ولي تحول جديد، يعني جهاني شدن حقوق، به مراتب فراگيرتر است و حوزه هاي حقوقي بيش - تري را در برگرفته است .
علاوه بر پيدايش موازين حقوق بشر جهاني از ديگر عوامل فرسايش ساختار سنتي حقوق موضوعه بين الملل عمومي ميتوان به اين موارد اشاره کرد: به رسميت شناخته شدن وابستگي متقابل ٤ ميان دولت ها، توسعه دادگاه ها و نهادهاي بين المللي ، گسترش انتقال مردم، پول و اطلاعات فراسوي مرزهاي سرزميني ، افزايش تمايل به توسعه هنجاري و آگاهي حقوقي به خارج از محدوده رسمي دولت ها ,Berman) (٥٥٥ :٢٠٠٥.
بر مبناي اين ديدگاه ، دولت در اعمال قدرت و از جمله در ايجاد قاعده حقوقي ملزم به رعايت محدوديت هاي ناشي از تعهدات بين المللي و جهاني است و ديگر نمي تواند با استناد به اعمال حاکميت ، به شکل مطلق اقدام کند.
براي مثال، حق بشري طلاق ، که در يک جامعه محلي مشخص الزام آور است ، الزاما در يک فرايند خطي رو به پايين (از دولت به شهروندان يا از نهادهاي بين الدولي به يک دولت ملي ) ايجاد نشده است ، بلکه ناشي از رايزني هاي فعالان حقوق بشر، به ويژه حقوق زنان ، در سطح بين المللي است و از طرف ديگر دغدغه اي که منجر به اين مذاکرات ميشود ريشه در وضعيت فرهنگي -حقوقي جوامع ملي يا محلي دارد.