خلاصة:
تنها بُعدی از ابعاد وجودی انسان که اثری از بینهایت بودن دارد و میتواند با بینهایت، ارتباط برقرار کند، "قلب" است، برای تغییر حالات انسان، لازم است قلب او را تغییر داد و برای ایجاد این تحوّل، باید ویژگیها و شرایط قلب را دانست و قواعد اثرگذار آن را درک کرد. امروزه به دلیل عدم توجه به حالات انفعالی قلب، همواره سلامت روان انسان به خطر افتاده است و زندگی روزمره افراد را تهدید میکند، از این رو انسان برای حل این مشکل نیازمند مطالعاتی در این زمینه هست، قرآن کریم که سخن آشکار حق برای هدایت بشر است، ضمن آیاتی ویژگیهای قلب سلیم را بیان کرده است و با تدبر در معنای ژرف و عمیق این کتاب آسمانی میتوان به آرامش روان دست یافت، از ویژگیهای قلب سلیم میتوان به تقوا، آرامش، تثبیت، خشوع، شوق و تمایل اشاره کرد. تقوای قلب نیز یکی از مقامات ایمان است که موجب ارتقاء فضیلت اخلاقیات عالی انسان است و در واقع همان رسیدن به آرامش روانی و خوشبختی معنوی است.
The only dimension of human existence that has the effect of infinity and it can communicate with infinity is the "heart". The man's heart should be changed to change his states and to create this transformation, the characteristics and conditions of heart must be considered and its effective rules should be understood. Today, due to the lack of attention to the passive states of the heart, human mental health is always endangered and it threatens people's daily lives, so human beings need studies in this field to solve this problem. The Holy Quran which clearly states the truth for the guidance of human beings, in addition to verses, it has expressed the characteristics of a pure heart, and by contemplating the deep and profound meaning of this heavenly book, peace of mind can be achieved. The characteristics of pure heart include piety, calmness, stability, humility, enthusiasm and desire. Piety of the heart is also one of the authorities of faith that promotes the virtue of high human morality and it is in fact the same as achieving peace of mind and spiritual happiness.
ملخص الجهاز:
قلب سليم دانشمندان علم لغت براي واژه "قلب " معاني گوناگوني ذکر کـرده انـد کـه بـه جهـت محوريت آن در اين تحقيق ، به تفصيل مورد بررسي قرار گرفته است ؛ از جمله : برگرداندن (قرشـي، قـاموس قـرآن ، ج ٦: ٢٣؛ راغـب اصـفهاني، مفـردات الفـاظ القـرآن ، ج ٣: ٢٣٧؛ مصطفوي، التحقيق في کلمات القرآن الکريم ، ج ٩: ٣٣٦)، عقل (فيومي، المصـباح المنيـر: ٥١٢)، قطعه گوشتي از دل که آويخته است (فراهيدي، العين ، ج ٥: ١٥٩) فـؤاد، گـاهي از آن به عقل تعبير ميشود(جوهري، الصحاح ، ج ١: ٢٠٤)؛ قلب ، به جهت تغيير و دگرگـوني حالاتش (راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن ، ج ٣: ٢٣٦) و بـه جهـت اينکـه يـک آن و لحظه ندارد و همواره در تقلب و قبض و بسط است ، قلب گفته مـيشـود، چنانکـه قلـب جسماني نيز هميشه در انقباض و انبساط است و يک لحظه آرام و قرار ندارد(حسـن زاده آملي، انسان کامل از ديدگاه نهج البلاغه : ٢٤٢) به گونه اي که هيچ يک از اعضاء بـدن در دگرگوني بالإصاله مثل آن نيست (مصطفوي، التحقيق في کلمات القرآن ، ج ٩: ٣٣٨) و بـه اين مناسبت که بر قواي نفسانيه احاطه دارد و چنانکه قلب صنوبري شـکل ، رکـن سـائر اعضاء و جوارح بوده و همه حرکات و تحولات به آن اسـتناد دارد، قلـب (روح عاقلـه ) نيـز ٣٨/ فصلنامه مطالعات قرآني، سال دوازدهم ، شماره ٤٦، تابستان ١٤٠٠ قوام همه حواس باطنه است ؛ يعني حقيقت احساس و تخيـل و تفکـر، بـه نيـروي تعقـل ميباشد(حسيني همداني ، انوار درخشان در تفسير قرآن ، ج ١: ٢٤٦).