خلاصة:
هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سوال اساسی میباشد که رابطهی سبک زندگی روحانیت با منزلت اجتماعی- سیاسی آن در میان مردم در چهار دهه حیات جمهوری اسلامی ایران چگونه بوده است؟ برای دستیابی به پاسخ این پرسش از چارچوب نظری مبتنی بر نخبهگرایی و روش جامعهشناسی تاریخی تجربی استفاده شد. پژوهش بر این فرضیه استوار است که بین سبک زندگی روحانیت (یعنی استقلال، وضعیت معیشتی، مهارتهای اجتماعی و تهذیب نفس یا میزان پایبندی آن به تقوی) با منزلت اجتماعی- سیاسی روحانیت در جمهوری اسلامی ایران ارتباط معناداری وجود دارد. یعنی هرچه سازشیافتگی با قدرت یا عدم استقلال، فقدان یا ضعف مهارت اجتماعی و اختلالهای رفتاری همسو با زندگی اشرافی بیشتر باشد، قرابت به کاهش منزلت و نهایتاً طردشدگی هم بیشتر خواهد بود. یافتههای پژوهش حاکی از این است که اگرچه نمیتوان گفت روحانیت در همه سطوح به کاهش منزلت اجتماعی- سیاسی دچار شده، ولی در سطحی از سطوح روحانیت این کاهش قابل مشاهده میباشد. همچنین میتوان گفت اختلالهای رفتاری همسو با زندگی اَشرافی، رفتار سازشی با قدرت و فقدان یا ضعف مهارتهای اجتماعی روحانیت، درصد بالایی را در پیشبینی کاهش منزلت اجتماعی- سیاسی به خود اختصاص دادهاند.
The purpose of the present study is to review the relationship between the clerics’ life style and their social-political dignity for people during four decades of the Islamic Republic of Iran. To achieve an answer to this question, a theoretical framework based on elitism and historical-empirical sociology was used. The research relies on the hypothesis that there is a significant relationship between the clerics’ lifestyle (autonomy, economic condition, social skills, and self-purification or adherence to piety) and their social-political dignity in the Islamic Republic of Iran. It means that an increase in their reconciliation with power (power dependence), lack or shortage of social skills, and behavioral disorders in line with luxurious life leads to a decrease in their dignity and finally their abandonment. The results of the study indicate that although it can not be said that the dignity of the clergymen in all levels has decreased, it is noticed in at least some levels. Moreover, it can be said that some behavioral disorders in line with luxurious life, resilience with power, and lack or shortage of social skills among the clerics have a high percentage in the prediction of the decrease in their social-political dignity.
ملخص الجهاز:
ir چکیده هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سوال اساسی میباشد که رابطهی سبک زندگی روحانیت با منزلت اجتماعی- سیاسی آن در میان مردم در چهار دهه حیات جمهوری اسلامی ایران چگونه بوده است؟ برای دستیابی به پاسخ این پرسش از چارچوب نظری مبتنی بر نخبهگرایی و روش جامعهشناسی تاریخی تجربی استفاده شد.
پژوهش بر این فرضیه استوار است که بین سبک زندگی روحانیت (یعنی استقلال، وضعیت معیشتی، مهارتهای اجتماعی و تهذیب نفس یا میزان پایبندی آن به تقوی) با منزلت اجتماعی- سیاسی روحانیت در جمهوری اسلامی ایران ارتباط معناداری وجود دارد.
البته باید توجه داشت که نقش، جایگاه، منزلتِ روحانیت و تعیین آن، دوسویه است، یک سوی آن در گرو شخصیت خود روحانی است و بر جایگاه و شایستگیهای فردی روحانیت استوار بوده و سوی دیگر آن در دست جامعه است یا به تعبیر «کولی» در مفهوم «خود آئینهسان» معنا پیدا میکند، یعنی فهم ما از خودمان با نگاه کردن در نوعی آئینه شکل میگیرد که آن آئینه، مردمان دیگری هستند که با آنان کنش متقابل داریم.
با عنایت به مباحث فوق، در پاسخ به این سوال اصلی که: رابطهی سبک زندگی روحانیت با منزلت اجتماعی- سیاسی وی در میان مردم در چهار دهه جمهوری اسلامی ایران چگونه بوده است؟ موارد زیر را به عنوان پاسخ فرضی میتوان مطرح کرد: ـ بین سبک زندگیِ روحانیت و ارتقاء و کاهش منزلت اجتماعی- سیاسی رابطه معنیداری وجود دارد.
بنابراین، نكته قابل تأمل در رفتار روحانیت شیعى در جمهورى اسلامی ایران این است که آنان باید استقلال خود را از دولت حفظ كنند.