خلاصة:
شعر اخوان ثالث، بهخلاف تظاهرات فراوان یأس و نومیدی و نیز با وجود اظهار امکان عبثبودگی، اغلب، خبر از گونهای کنشگری، آفرینندگی، پویایی و التزام شور زندگی میدهد. این ویژگی در شعر اخوان، به سبب جانمایههای فلسفیِ مدرن و معانی بلند و ژرفی است که آن را درخورِ تحلیلهایی فراتر از مرز معمول میکند. یکی از بارزترین این معانی، نگرهی «اخلاق سَروَری» در بستر «بینشی تراژیک» در مواجههی او با درد و رنج اجتماعی- فلسفی است که مسألهی اصلی این مقاله است. به نظر میرسد پس از آرمانهای ملّیگرایانه، که پیشزمینهی آرمانهای فلسفی و هستیشناسانهی اخوان است، آشنایی وی با اندیشههای جریانساز عصر مدرن اروپا، از جمله، اندیشههای فلسفی فریدریش نیچه، فیلسوف بنام آلمانی، در انتخاب این بینش و نگرهی اخلاقی بیتأثیر نبودهاست. امکان این تأثیر، ما را بر آن داشت تا در تحلیل آن، گرایشهای اخلاق سروری را در اندیشهی شعری اخوان ثالث، در رهیافت «بینش تراژیک» نیچهای نقد و واکاوی کنیم. این واکاوی نشان میدهد که اندیشهی شعری اخوان در این مقوله، بازتاب شیوههایی از رهیافت «بینش تراژیک» نیچهای، همچون: ارادهی قدرت، مرگ خدا، مِهر سرنوشت، گذار نیهیلیستی، نخبهگرایی، دگردیسی جان و چندی دیگر است که راه آفرینش ابرانسان و پذیرش خرسندانهی تمامیت زندگی یا تصدیق همهجانبهی زندگی است. حاصل این پژوهش، نشانمیدهد که شعر اخوان در نگرشی کلی، نمود نوعی بینش تراژیک است که با ویرانگری بینش تئوریک و متافیزیک، به ستایش و پاسداشت زندگیِ زمینی و سفارش به پیوستگی و پویایی جریان رود زندگی، توجیه زیباییشناسانهی هستی، نخبهگرایی و نقد نگرههای اخلاق تراژیک میپردازد و بدینگونه پایگاه خود را در ساحتی بس فراتر از نقدهای متناسب با نظامهای اخلاقی معمول و تئوریک بنا مینهد. روش تحقیق، کیفی و رویکرد ناظر بر تحلیلها، رویکرد نقد فلسفی از گونهی فلسفهی غیرمفهومی است؛ گاهی هم تحلیلها با رویکردی توصیفی و با تکیه بر گزارههای شاعرانهی آن دو صورت میپذیرد.
The Akhavan's poetry, in spite of the many manifestations of despair, and despite the possibility of futility, often speaks of a kind of activism, creativity, and passionatation to life. This feature in the poetry of Akhavan is due to the modern philosophical backgrounds and deep meanings that make it suitable for analyzes beyond the usual boundaries. One of the most obvious of these meanings is the view of "master ethics" in the context of "tragic insight" in his confrontation with socio-philosophical suffering, which is the main issue of this article. It seems that after the nationalist ideals, which are the background of the Akhavan's philosophical and ontological ideals, he became acquainted with the current ideas of modern Europe, including Nietzsche 's philosophical ideas. Nietzsche was not ineffective in choosing this moral view. The possibility of this influence led us to analyze the tendencies of the ethics of servitude in the poetic thought of Ahkavan, in the approach of Nietzsche's "tragic insight". This analysis shows that the Akhavan's poetic thought in this category reflects Nietzsche's "tragic vision" approach, such as: the will to power, the death of God, the seal of destiny, the nihilistic transition, the elitism, It is the transformation of the soul and a few others that is the way to the creation of the superhuman and the joyful acceptance of the wholeness of life. The result of the research shows that the poetry of the Akhavan in a general view is the manifestation of a kind of tragic insight which, by destroying theoretical and metaphysical insights, praising earthly life and ordering the continuity and dynamism of the river of life, is an aesthetic justification of existence. It deals with elitism and the critique of tragic moral views, and thus builds its base far beyond critiques of conventional and theoretical moral systems. The research method is qualitative and the approach to analysis is a philosophical critique approach of non-conceptual philosophy and sometimes a descriptive approach based on the poetic propositions of the two
ملخص الجهاز:
اين واکاوي نشان مي دهد که انديشه ي شعري اخوان در اين مقوله ، بازتاب شيوه هايي از رهيافت «بينش تراژيک » نيچه اي ، همچون : اراده ي قدرت ، مرگ خدا، مهر سرنوشت ، گذار نيهيليستي ، نخبه گرايي ، دگرديسي جان و چندي ديگر است که راه آفرينش ابرانسان و پذيرش خرسندانه ي تماميت زندگي يا تصديق همه جانبه ي زندگي است .
حاصل اين پژوهش ، نشان مي دهد که شعر اخوان در نگرشي کلي ، نمود نوعي بينش تراژيک است که با ويرانگري بينش تئوريک و متافيزيک ، به ستايش و پاسداشت زندگي زميني و سفارش به پيوستگي و پويايي جريان رود زندگي ، توجـيه زيبايي شناسانه ي هستي ، نخبه گرايي و نقد نگره هاي اخلاق تراژيک مي پردازد و بدين گونه پايگاه خود را در ساحتي بس فراتر از نقدهاي متناسب با نظام هاي اخلاقي معمول و تئوريک بنا مي نهد.
٣- مباني نظري ٣-١- بينش تراژيک نيچه ، برخلاف ديدگاه تعقل مدار سقراطي يا نظرگاه متافيزيک مسيحايي - که معتقد به سلطه ي نظام دوگانه انگار و تئوريک اخلاقي مبتني بر «نيک »و «بد» است - قائل به دو نگره ي اخلاقي «اخلاق سروران » و «اخلاق بردگان » است که بر اساس آن ، تنها کساني با اخلاق سرورانه قادر خواهند بود تماميت زندگي را با وجود درد و رنج و سختي و شکست بپذيرند و به جاي اقبال به ارزش گذاري هاي مطلق گراي دوآليستي پيشين و يا تسليم در برابر نيهيليسم افلاطوني و کنش پذير عصر، با «آفرينش ارزش هاي نوين زميني » و غيرمتافيزيک ، از مرحله ي انقياد و بندگي شترمآبانه و با «خواست و اراده ي قدرت » از نيهيليسم غالب بر روزگار خود گذر کنند.