خلاصة:
بهباور زبانشناسان اجتماعی، زبان و فرهنگ مفاهیمی جداییناپذیرند و نمیتوان نشانههای دستگاه زبان را از دلالتهای فرهنگیشان تهی کرد. ازاینرو، امروزه اهمیت آموزش فرهنگ در فرآیند آموزش زبان مورد تأکید فراوان است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش برآمد که از میان مجموعه کتابهای «مینا»، «فارسی بیاموزیم» و «پرفا»، کدامیک وجوه فرهنگ ایرانی را بیشتر بازتاب داده است. بدین منظور، در این پژوهش ابتدا بخشهایی که متضمن مؤلفههای فرهنگ ایرانی بودند، به روش کتابخانهای از متون مذکور استخراج شدند و با بهرهگیری از نرمافزار اکسل پیکرهای از دادههای فرهنگی ایجاد شد. سپس دادهها با استفاده از چکلیست بایرم (1993) برچسب خوردند و در هشت دسته جای گرفتند. درنهایت از رهگذر بررسی کمی دادهها مشخص شد که «کلیشهها و هویت فرهنگی» بیش از دیگر وجوه فرهنگی در کتب موردبررسی بازتاب یافته است. همچنین یافتههای پژوهش نشان داد که محتوای آموزشی کتابهای فارسی بیاموزیم آمیختگی بیشتری با وجوه مختلف فرهنگ ایرانی داشته است و پسازآن بهترتیب مجموعه کتابهای پرفا و مینا قرار میگیرند. شایان توجه است که در تمام منابع بررسیشده حضور عناصر «فرهنگ سطحی» نسبت به عناصر «فرهنگ ژرف» به طرز قابلتوجهی پررنگتر بوده است.
Language and culture are inseparable concepts, and cultural implications are indispensable to the teaching of language as a system of signs. Today, the importance of teaching culture is recognized more than ever before. The goal of this paper is to determine the extent to which each of the three series of Persian Language textbooks has reflected different aspects of Iranian culture. In doing so, we have extracted parts of these books which contain cultural references by using the library method. All data was then transferred to Excel to compile a corpus of cultural references found in the books, later being categorized under eight cultural tags based on Byram’s Checklist (1989). Analysis of the data revealed that most frequently reflected aspects were stereotypes and cultural identity. In addition, Farsi Biamoozim showed the highest tendency to refer to aspects of Iranian culture among the three series, with Parfa and Mina following respectively. The presence of elements of “surface culture” was more notable than that of “deep culture”.
ملخص الجهاز:
اگرچه پژوهش حاضر بـر يـافتن مؤلفه هاي هويت ايرانيان در متون درسي تأکيد دارد، اما بايد توجه داشت که هويت فرهنگي ايرانيـان بـا هويت فرهنگي بسياري از ملل ديگر ارتباط مي يابد و اين نکته در رونـد تجزيـه وتحليـل داده هـا در ايـن پژوهش مدنظر قرار گرفته است .
در پژوهش حاضر تلاش شده است تا سه منبع آمـوزش زبـان فارسـي بـه غيـرفارسـي زبـان شـامل مجموعه هاي مينا، فارسي بياموزيم و پرفا، بر پايه ي ميزان انعکاس وجوه فرهنگـي ايرانيـان بـا يکـديگر مقايسه شوند و درنهايت عنوان شده که اين عناصر فرهنگي در کدام يک از منابع ، بازتاب بيشتري داشـته است .
پـژوهش حاضـر بر پايه ي تقسيم بندي بايرم (١٩٩٣) از اجزاي فرهنگ ، عناصر فرهنگي موجود در کتب مورد بررسي را در هشت گروه جاي مي دهد تا مشخص شود که در هر منبع کدام دسته از عناصـر فرهنگـي ، بيشـتر مـورد توجه بوده است .
به صورت کلي اين پژوهش در پيِ پاسخ به اين سه پرسش برمي آيد: ١- از ميان مجموعه کتاب هاي فارسي بياموزيم ، مينا و پرفا در کدام يـک وجـوه فرهنـگ ايرانـي حضـور پررنگ تري دارد؟ ٢- کدام دسته از وجوه فرهنگ ايراني در منابع موردبررسي بسامد بيشتري دارد؟ ٣- تا چه اندازه در تدوين کتب آموزش زبان فارسي به غيرفارسي زبانان به ابعاد فرهنگ ژرف توجه شده است ؟ ١.
در پـژوهش حاضـر تلاش شده است تا با استفاده از اين دسته بندي ، توصيفي کمي از چگونگي توزيع عناصر فرهنگ ايرانـي در کتب آموزش زبان فارسي ارائه شود.