خلاصة:
امروزه در اغلب نظامهای حقوقی دنیا استفاده از دیباچه برای قوانین مختلف اعم از اساسی و عادی، امری رایج است. قانونگذار اساسی در جمهوری اسلامی نیز با درک ضرورت و اهمیت دیباچهنویسی برای قانون اساسی، نسبت به این موضوع در اثنای تدوین قانون اساسی در سال 1358 اهتمام داشته و دیباچهای نسبتاً مطوّل را در ابتدای قانون اساسی گنجانده است. تدقیق در مفاد یادشده در دیباچۀ قانون اساسی، بهخودی خود مبیّن اهمیت این دیباچه خواهد بود. با این حال، این دیباچه تا به امروز با بیمهری مواجه بوده و همچنان پس از گذشت چهار دهه از تصویب قانون اساسی، آثار مترتب بر آن مغفول مانده است. بهنظر میرسد برخی برداشتهای موجود در خصوص اعتبار حقوقی این دیباچه، همواره سدی در مسیر بررسیهای حقوقی پیرامون دیباچۀ یادشده بوده است. از اینرو، کنکاش در کارویژۀ دیباچۀ قانون اساسی و بررسی ارزش و اعتبار حقوقی آن با سنجۀ تعالیم حقوق اساسی ضروری بهنظر میرسد. قطعاً این بررسی، بدون توجه به جایگاه دیباچههای قوانین اساسی در آموزههای حقوق اساسی تطبیقی، جامع نخواهد بود. لذا پرسش از کارویژه و اعتبار دیباچۀ قوانین اساسی در منظومۀ حقوق اساسی و تطبیق آن بر دیباچۀ قانون اساسی جمهوری اسلامی، مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر است که با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت، چنین جمعبندی شده که دیباچۀ قانون اساسی ترسیمگر مسیر فهم صحیح و دقیق قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی است؛ به تعبیری، دیباچۀ قانون اساسی، ظرف قانون اساسی است و اعتبار «حقوق اساسی» دارد.
Today, the use of the preamble for various laws, is common in most of the legal systems of the world. The Iranian Constitutional legislator consider a long preamble in 1979. Paying attention to the content of this preamble itself will indicate the importance of this preamble. However, this preamble has been met with unkindness to this day, and even after four decades since the adoption of the constitution, its effects have been neglected. Some opinions about the legal validity of this preamble have always been an obstacle in the way of legal studies about this preamble. Therefore, it seems necessary to study the preamble of the Constitution and examine its legal value and validity by measuring the teachings of the Constitution. This study would not be comprehensive without regard to the status of constitutional preambles in the teachings of comparative constitution. Therefore, the main question of this research is as follows: What is the function of the preambles of the constitutions in the constitutional system and how is its compliance with the preamble of the constitution of the Islamic Republic of Iran? This issue has been investigated by descriptive-analytical method and Finally, it has been concluded that the preamble of the constitution of Iran determines the correct way of understanding of the constitution and the system of the Islamic Republic of Iran. In other words, the preamble is the container of the constitution and has the “validity of constitution”.
ملخص الجهاز:
لذا پرسش از کارويژه و اعتبار ديباچۀ قوانين اساسي در منظومۀ حقـوق اساسـي و تطبيـق آن بر ديباچۀ قانون اساسي جمهوري اسلامي، مسئلۀ اصلي پژوهش حاضر است که با روش توصيفي - تحليلي مورد بررسي قرار گرفته و در نهايت ، چنين جمع بنـدي شـده کـه ديباچـۀ قـانون اساسـي ترسيم گر مسير فهم صحيح و دقيق قانون اساسي و نظام جمهـوري اسـلامي اسـت ؛ بـه تعبيـري، ديباچۀ قانون اساسي، ظرف قانون اساسي است و اعتبار «حقوق اساسي» دارد.
(١ :٢٠١٧ ,Stremler, Cliteur قانون گذار اساسي در جمهوري اسـلامي نيـز بـا درک ضـرورت و اهميت ديباچه نويسي براي «قانون اساسي »٣، نسبت بـه ايـن موضـوع در اثنـاي تـدوين قـانون اساسي در سال ١٣٥٨ اهتمام داشـته و ديباچـه اي نسـبتا مطـول را در ابتـداي قـانون اساسـي گنجانده است .
براي پاسخ به پرسش اصلي ايـن پـژوهش ، ابتـدا جايگـاه ديباچـه هـاي قـوانين اساسـي در آموزه هاي حقوق اساسي تطبيقي بررسي شده اسـت تـا ضـرورت و اهميـت ديباچـه نويسـي در حقوق اساسي تطبيقي تبيين و روشن شود که نظام هاي حقوقي مختلف دنيا چه مواجهـه اي بـا ديباچه هاي قوانين اساسي داشته اند.
ا. ، ١٣٦٤، ج ٣: ١٨٧٦)، اين متن را داراي ارزش حقوقي دانسته و تصريح نموده اند ديباچه به مراتب از اعتبار بيشـتري نسـبت بـه اظهار نظرهاي تک تک افراد در جلسات بررسي اصول در فهم منظور و مقصود تدوين کننـدگان قانون اساسي برخوردار است (کعبي و همکاران ، ١٣٩٣: ٣؛ کعبي، ١٣٩٤: ٢٥) برداشت پيش گفته از سوي برخي از حقوق دانان مورد انتقاد قـرار گرفـت ، چنـان کـه برخـي استدلال کرده اند که بسياري از اصول پيشنهادي ق .