خلاصة:
بر پایه «حدیث معتبر ثقلین» حقیقت قرآن و اهلبیت عصمت و طهارت، جداییناپذیرند؛ هرچند ممکن است این دو، در مقام فهم، عمل و تبیین، بیگانه و مستقل از یکدیگر فرض شوند؛ اما چنین فرضی ـ با آنکه میان بسیاری از مسلمین رواج دارد ـ پذیرفتنی نیست و به معرفی صحیح این دو نمیانجامد. علامه طباطبایی، با اشاره به حدیث ثقلین و در مقام انتقاد از روش رایج میان شیعه و سنی میگوید: اهل سنت قرآن را گرفته و عترت را رها کردهاند؛ در نتیجه قرآن را نیز رها کردهاند؛ زیرا پیامبر فرمود: «قرآن و اهلبیت جدایی ندارند.» و شیعه نیز عترت را گرفته و قرآن را رها کرده است؛ در نتیجه عترت را نیز ترک کردهاند؛ زیرا پیامبر فرمود: «قرآن و اهلبیت جدایی ندارند.» بنابراین امت اسلام قرآن و عترت را رها کردهاند.[1] حیات پر برکت معصومین(ع) درهمتنیدگی حقیقت ایشان را با قرآن کریم نشان میدهد. به فرموده امام علی(ع): «کَانَ رَسُولُاللَّهِ خُلقُهُ الْقُرْآن؛[2] خُلق رسول خدا(ص) قرآن بود»؛ به این معنا که کتاب خدا، آشکارا در منش و روش آن حضرت دیده میشد. امام باقر(ع) پایه و ریشه سخنان خود را قرآن کریم دانسته و میفرماید: «إِذَا حَدَّثْتُکُمْ بشیئٍ فَاسْئَلُونِی عَنْهُ مِنْ کِتَابِ اللَّه؛[3] هرگاه سخنی به شما گفتم، از من درباره آن، از کتاب خدا بپرسید». امام صادق(ع) نیز فرمود: «کُلُّ حَدِیثٍ لَایُوَافِقُ کِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُفٌ؛[4] هر حدیثی که موافق کتاب خدا نباشد، دروغی فریبنده است». احادیث فراوانی، ملاک شناخت احادیث صحیح را موافقت یا عدم مخالفت با قرآن کریم میدانند[5] و اینهمه بهوضوح نشان میدهد که کلمات حضرات معصومین(ع) در سایه قرآن کریم و بر پایه اصول و مبانی کتاب خدا پیریزی شده است. [1]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج 5، ص 276.[2]. ورام بن ابیفراس؛ مجموعه ورام؛ ج1، ص 89.[3]. عروسی حویزی؛ تفسیر نورالثقلین؛ ج 1، ص 683.[4]. محمدبن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج1، ص 69.[5]. ر.ک: شیخ حر عاملی؛ وسائل الشیعه؛ ج 27، ص 106 به بعد.
ملخص الجهاز:
پرتوی از آیات قرآن در کلام حسینی حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی شجریان* اشاره بر پایه «حدیث معتبر ثقلین» حقیقت قرآن و اهلبیت عصمت و طهارت، جداییناپذیرند؛ هرچند ممکن است این دو، در مقام فهم، عمل و تبیین، بیگانه و مستقل از یکدیگر فرض شوند؛ اما چنین فرضی ـ با آنکه میان بسیاری از مسلمین رواج دارد ـ پذیرفتنی نیست و به معرفی صحیح این دو نمیانجامد.
بدون شک تفصیل این کلام و تبیین همه استشهادات آن حضرت به قرآن کریم ـ که در کتب حدیثی و تاریخی ثبت شده است ـ مجال مفصل دیگری میطلبد و میشود از آن در جایگاه روشی بلندمدت در حوزه تبلیغ معارف حسینی بهره برد.
1. ایمان بدون سود امام حسین علیه السلام در کلامی با مضمون دعوت به تقوای الهی به آیه 158 سوره انعام استشهاد میکند: «لايَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً؛ [در روز قیامت] كسى كه از پیش ايمان نياورده يا خيرى در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نمىبخشد».
، اختلافاتی وجود دارد و هر یک از طرفین در بسیاری از موارد بر حقانیت خود و بطلان دیگری تأکید میکنند؛ اما در اینجا منطق قرآن کریم و امام حسین علیه السلام متفاوت است و بهصراحت بر بطلان طرف مقابل تأکید نمیشود؛ بلکه از موضعی متواضعانه، میان دو گرایش متضاد، نسبتی برابر تبیین میشود.
اینجا نیز بیزاری امام حسین علیه السلام از یزید، به همین دلیل است.