خلاصة:
بیان مسئله:
تاریخ نگاری معماری در ایران، همچون سایر حوزه های مبانی نظری معماری، به جایگاهی شایسته دست نیافته است، و از سوی دیگر آثار تاریخ نگاری موجود نیز آن قدر مورد بررسی قرار نگرفته اند که از این رهاورد داشته ها و نداشته های این حوزه مشخص شود و مسیر تاریخ نگاری معماری ایران روشن تر شود. لذا بررسی آثار تاریخ نگاری معماری امری ضروری به نظر می رسد؛ این پژوهش به دنبال پاسخگویی به سوالات ذیل است: «آرتور پوپ» با چه نگرش ها و روش هایی به شناخت معماری ایران پرداخته است؟ این روش ها و نگرش ها در چه زمینه ها و بستری شکل گرفته اند؟ و حاصل به کارگیری این روش ها و نگرش ها در شناخت معماری ایران چه بوده است؟
هدف پژوهش:
هدف از این پژوهش بررسی آثار مکتوب آرتور پوپ به منظور شناخت نگرش ها و روش های او و نیز دستاورد او در به کارگیری آن ها برای شناخت معماری ایران است.
روش پژوهش:
به منظور دستیابی به این هدف، نظریه زمینه ای یا گراندد تیوری به عنوان روش پژوهش مورد استفاده قرار گرفت.
نتیجه گیری
نتیجه حاصل بیانگر آن بود که آرتور پوپ، متاثر از اقتضایات زمانه و نیازهای تاریخ نگاری معماری ایران در آن دوره زمانی، نگرش ها و روش هایی را در شناخت معماری ایران به کار گرفت و با کمک آن تاریخ نامه ای از معماری ایران ارایه داد که اگرچه بیشتر معطوف به جنبه های کالبدی معماری ایران است، اما به جز کالبد به وجوه دیگری از معماری ایران چون فضا و زمینه های شکل گیری نیز تا اندازه ای توجه دارد، و تاریخ نگاری معماری او بیش از تاریخ نگاران هم دوره خود واجد رنگ و بویی معمارانه است. او همچنین بیش از دیگران تلاش کرد تا نگاهش را به نگاه انسان ایرانی نزدیک کند؛ لذا می توان پوپ را تاریخ نگاری دانست که، با درنظرگرفتن اقتضایات زمانه اش، به نحوی قابل قبول برای نگارش تاریخ نامه ای درباره معماری ایران تلاش کرد.
ملخص الجهاز:
نتیجه گیری: نتیجه حاصل بیانگر آن بود که آرتور پوپ، متاثر از اقتضائات زمانه و نیازهای تاریخنگاری معماری ایران در آن دوره زمانی، نگرشها و روشهایی را در شناخت معماری ایران به کار گرفته و با کمک آن، تاریخنامهای از معماری ایران ارائه داده است که اگر چه بیشتر معطوف به جنبههای کالبدی معماری ایران است؛ اما به جز کالبد به وجوه دیگری از معماری ایران چون فضا و زمینههای شکلگیری، تا اندازهای توجه داشته و تاریخنگاری معماری او بیش از تاریخنگاران هم دوره خود رنگ و بویی معمارانه دارد.
هدف از این پژوهش نقد و بررسی آثار تاریخنگاری آرتورآپهام پوپ به عنوان یکی از تاریخنگاران پیشگام در نگاشت تاریخ معماری ایران و بررسی کیفیت شناخت او از معماری ایران است.
(پوپ، 1387: 1114-1113) از نگاهی دیگر بکر بودن عرصه تاریخنگاری معماری ایران به معنای نبود اندیشهها و روشهای بومی در این حوزه است که چنان که در ادامه خواهیم دید آرتور پوپ تحت تاثیر اندیشهها و روشهای حاکم در تاریخنگاری غرب معماری تاریخی ایران را مورد بررسی قرار داده است.
دور از انتظار نیست که اندیشههای شرقشناسی به عنوان یکی از جریانهای اصلی تاریخنگاری معماری ایران در زمان پوپ، بتواند تاثیراتی را بر نگرش او ایجاد نماید بنابراین بررسی اندیشههای این جریان بهمنظور شناخت این تاثیرات ضروری است.
با بررسی آثار آرتور پوپ مشخص میگردد که خود برتربینی و نگاه بیرونی غربی در آثار این تاریخنگار حضور پررنگی ندارد و به عکس نوعی شیفتگی به فرهنگ و هنر ایران نیز در آثارش قابل شناسایی است.