خلاصة:
پژوهش حاضر به آراء و نظرات آخوندزاده (۱۲۲۷ ۱۲۹۵ق) و ابراهیم پورداود (۱۲۶۴ ۱۳۴۷ش) در خصوص ایران باستان، و چگونگی اهمیت یافتن فرهنگ و تمدن آن دوران، در دوره معاصر می پردازد. در طول تاریخ، سرزمین ایران مورد تهاجم اقوام مختلف از شرق و غرب قرار گرفته اما هیچ کدام از این یورش ها، به اندازه تهاجم تازیان ، مورد دشمنی و خصومت قرار نگرفت. برخی روشنفکران، آن تهاجم را مصیبت بارترین فاجعه تاریخ ایران جلوه دادند و برخی دیگر چنین باور و اعتقادی نداشتند. آخوندزاده به عنوان یک روشنفکر سکولار، در پی یافتن ریشه اصلی واپسگرایی ایران در دوره قاجاریه بود. اوتهاجم تازیان و نقش اسلام در عقب ماندگی جامعه ایران را از عوامل اساسی قلمداد کرد و برای اثبات مدعای خود با قیاس میان وضعیت ایران در دوران باستان و دوره اسلامی، به تبیین تمایزات و تفاوت های این دو دوره به طور کلی پرداخت و نشان داد که عظمت و شکوه ایران باستان، قابل قیاس با دوره اسلامی نبود. پورداود برخلاف آخوندزاده، مطالعات بسیاری در تاریخ و فرهنگ ایران باستان داشت، اوستا را به زبان فارسی ترجمه کرد با این همه، در خصوص تهاجم تازیان و نقش اسلام در عقب ماندگی جامعه ایران، نظری مشابه او داشت. پژوهش حاضر به آراء و نظرات آخوندزاده (۱۲۲۷ ۱۲۹۵ق) و ابراهیم پورداود (۱۲۶۴ ۱۳۴۷ش) در خصوص ایران باستان، و چگونگی اهمیت یافتن فرهنگ و تمدن آن دوران، در دوره معاصر می پردازد
At present, it is possible to refer to the views and opinions of Akhundzadeh (1227-1295 AH) and Ibrahim Pourdawood (1264-1347 AH) in ancient Iran, and how to use culture and civilization in this period. Throughout history, the land of Iran has been sufficient, and it has never enjoyed the invasion of the Tazians, the head of the enemy, and its spectacular features. The right of intellectuals to make this invasion a tragedy is the best manifestation of the history of Iran, and you may also choose faith and belief. As a secular intellectual, Akhundzadeh seeks the real root of Iran's regression in the Qajar period. He called the attack of the Tazians and the role of Islam in the backwardness of the Iranian society about caring for their teachers at the cost of explaining the differences between the two in ancient Iran and the Islamic world. Adjust it. And the glory of ancient Iran, there is no scale pricing with the Islamic period. Purdavood Ta'alf Akhundzadeh, with the passage of time and the culture of ancient Iran, you translated Avesta into Persian. At present, it is possible to refer to the views and opinions of Akhundzadeh (1227-1295 AH) and Ibrahim Pourdawood (1264-1347 AH) in ancient Iran, and how to use culture and civilization in this period.
ملخص الجهاز:
اوتهاجم تازيان و نقش اسلم در عقبماندگي جامعة ايران را از عوامل اساسي قلمداد کرد و براي اثبات مدعاي خود با قياس ميان وضعيت ايران در دوران باستان و دورة اسلمي، به تبيين تمايزات و تفاوت هاي اين دو دوره به طور کلي پرداخت و نشان داد که عظمت و شکوه ايران باستان، قابل قياس با دورة اسلمي نبود.
پورداود برخلف آخوندزاده، مطالعات بسياري در تاريخ و فرهنگ ايران باستان داشت، اوستا را به زبان فارسي ترجمه کرد با اين همه، در خصوص تهاجم تازيان و نقش اسلم در عقبماندگي جامعة ايران، نظري مشابه او داشت.
او در آغاز، نگاه انتقادي خود نسبت به اجتماع و سياست در جامعة ايران را در قالب داستان و نمايشنامهنويسي مطرح کرد)قاضي مرادي ، ١٣٩١ : ١٣٢ ) و در اين زمينه پيشرو بود(انديشه هاي ميرزا فتحعلي آخوندزاده ، ١٣٤٩ : ٢٨ و سپانلو ، ١٣٨٧ : ٢٠٢ ) اما در دوران دوم حيات فکري خود، با نگارش مطالبي ذيل موضوع الفباي جديد، چارة مشکلت و مصائب ايران را در بيسوادي و جهالت عامه يافت که ديدگاه او ريشه در نحوة کاربرد الفباي عربي داشت.
(اتحاد ، همان : ٣٨ و ٣٩ ) الف ـ نگاهي مختصر به آثار پورداود از ميان نسلي که هنگام جنگ جهاني اول در اروپا مشغول تحصيل، فعاليت سياسي و روزنامهنگاري بود، تنها پورداود، تمام همت و پشتکار خود را براي شناخت تاريخ ايران در دورة باستان قرار داد و آن چه بيش از همه چيز براي او در اولويت قرار گرفت، آشنا نمودن ايرانيان با فرهنگ، زبان و تاريخ ايران باستان بود و در گام نخستين، به سراغ اوستا و پرداختن به آموزههاي زرتشت رفت و نگاه ژرف و عميقي نسبت به اين آموزهها، و فرهنگ و زبان اين دوره از تاريخ ايران پيدا کرد و اين هدف به خوبي از آثار و نوشتههايش، هويدا و نمايان است.