خلاصة:
همنوایی با مضامین دینی در ساحتهای گوناگون و در برساخت فرایندهای بازتولید قدرت معنوی، موجب توان-افزایی جریان انقلاب اسلامی در ارائه مدلهای پویای مدیریت اجتماعی - از جمله، از رهگذر اصلاح راهبرد کتب دانشگاهی – میشود. فقدان نظریه جامع درباره انقلاب و تداوم گرایش افراطی به پوزیتیویسم حتی در علوم انسانی، غفلت در هستیشناسی انقلاب فرهنگی و نیز در روششناسی متناظر با آن، تفسیر نوینی از رئالیسم انتقادی نسبت به کلیشههای غالب در گفتمانِ علوم انسانیِ قبل از انقلاب را پدید آورد که از نمودهای این تفسیر نوین، ایدهی تأسیس یک مرکز گفتمانساز برای تولید کتب درسی دانشگاهها در حوزه علوم انسانی بود؛ تأسیس سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) در دهه 60، بر مدار همین دغدغه و چرخش گفتمانی صورت گرفت.
این مقاله، پس از تحلیل انتقادی جریانهای عمدهی اسلامیسازی دروس علوم انسانی دانشگاهی از کوران انقلاب تا دهه چهارم انقلاب، تمایزهای مفهومی، ساختاری و کارکردیِ سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها در گسترش متون درسی با رویکرد اسلامی را نسبت به جریانهای رقیب توضیح میدهد و همزمان با برآیند خوشایند این قیاس، پاسخهایی به تهدید و تحدید این سازمان ارائه میکند؛ همچنان که راهکارهای عملیاتی برای اصلاح برخی روالها در نحوه توسعه منعطف و متوازنِ کتب درسی در برخی رشتههای علوم انسانی دانشگاهی، بر پایه خوانش نوینی از تحول اهداف عالیه انقلاب اسلامی در ایرانِ کنونی ارائه میکند. مقاله، بر یک کتاب منتشره در سازمان «سمت» از حیث تولید دانش اسلامی-ایرانی در قلمرو «سیاست جنایی» تمرکز دارد.