خلاصة:
روانشناسی در پی کشف ماهیت روان انسان، بیماریهای آن و روشهای درمان آن است. بهیقین چنین علمی دارای مبانی فلسفی است و نقد این مبانی موجب تقویت علم روانشناسی است. در بین مکاتب مختلف روانشناسی، مبانی فلسفی مکتب
روانشناسی انسانگرا و در میان افراد آین مکتب کارل راجرز به خاطر توجه به معنویت. قرابت بیشتری با مبانی فلسفه اسلامی و
بخصوص حکمت متعالیه دارد. بنابراین هدف این پژوهش تحلیل و نقد مبانی این مکتب و راجرز بر اساس حکمت متعالیه است. روش ما این است که ابتدا به تحلیل مکتب آنسانگرایی و پیدا کردن چند مفهوم کلیدی فلسفی بپردازیم و سپس این
خود شکوفایی» شخصی بودن درمان و تاثیر محیط این بودن که مبانی فلسفی نظرات راجرز شباهت زیادی با نظرات ملاصدرا
دارند.
ملخص الجهاز:
تصویر جامع نفس: از تلفیق دو مبحث به عنوان مراتب عرضی و مراتب طولی تفاضلی نفس به این نتیجه می رسیم که: 43- نفس در نراتب عرضی خود که در امتداد زمان شامل مراحل عنصری، معدنی و گیاهی است و همه مادی اند و هر یک نسبت به قبلی از وجودی برتر برخورداراست که اشاره به جسمانیة الحدوث بودن نفس دلرد و سپس تدریجا مراحل حیوانی و انسانی و احیانا عقلی را واجد می شود که مجردند و اشاره به روحانیة البقا بودن دارد و همچنین نفس در مراتب طولی دارای مراتبی تشکیکی تفاضلی است که هر مرتبه ای تنزل یافته مرتبه ما فوق است و تفاوت شان به شدت وضعف وجودی شان است پس: 44- اشتداد جوهری نفس فقط به برتر شدن وجود آن نمی انجامد بلکه مستلزم افزایش مراتب آن نیز هست.
روان شناسان انسانگرا می پرسیدند اگر روان شناسی فقط به مطالعه بیماری روانی متمرکز شود چگونه می توانیم درباره صفات و خصایص مثبت خود چیزی بیاموزیم؟ به نظر روان شناسان انسانگرا تاکید بر رفتار آشکار انسان، نوع آدمی را تا حد حیوان یا ماشین کاهش می دهد و رفتارگرایی را رویکردی کوته بینانه ساختگی و عقیم نسبت به مطالعه ماهیت انسان می دانند آنها نسبت به این دیدگاه که افراد به شیوه جبری عمل می کنند معترض بودنند و چنین اظهار می کردنند که ما به مراتب بالا تر از موش های آزمایشگاهی یا آدمهای ماشینی هستیم و ما را نمی توان به صورت امور عینی و کمی درآورد، و به واحد های محرک – پاسخ کاهش داد.