خلاصة:
توانایی را دارد که واقعیت خارجی را در موطن خود به دو مفهوم تحلیل کند. آن دو مفهوم یکی مفهوم وجود و هستی است. که
یک مفهوم عام و مشترک است که ذهن ما از هر واقعیت خارجی میفهمد و بر همهی آنها حمل میکند.، و دیگری معنای
خارجی دارد و از حدود آن انتزاع میگردد و در اصطلاح ماهیت نامیده میشود. پس از شکلگیری این دو مفهوم در ذهن این
سوّال پیش میآید که واقعیت خارجی مصداق کدامیک از این دو مفهوم است؟ یا بهعبارتدیگر کدامیک از این دو مفهوم اصیل
است و واقعیت خارجی را شکل داده است و کدام یک مصداق خارجی ندارد و ساخته و پرداختهی ذهن ماست؟ در پاسخ به این
ماهیت و اعتباریت وجود. هرگونه پاسخ به این مسئله میتواند در اندیشه فلسفی تاثیر بگذاره به همین لحاظ است که این
اساسی را ایفا نموده و مسائل مختلفی بر اساس آن تحلیل میگردد و در برخی از مسائل فهم عمیقتری را ارائه میدهد که در
این مقاله سعی شده است بهاختصار بازتاب اند یشه اصالت وجود در حکمت متعالیه بررسی شود.
ملخص الجهاز:
اگر چه ملاصدرا این بحث را بهعنوان یک مسئله مستقل در کتب فلسفی خود مورد بحث قرار داد و آن را اثبات نمود و اصالت ماهیت را نقد کرده و اشکالات وارده احتمالی را جواب داده است اما زمینه های این بحث در پیشینیان او وجود دارد هر چند همانطور که گفته شد به طور مستقل و مشخص به آن پرداخته نشده است.
2-زمینه اصالت وجود در آثار فلاسفه ی مشائی هر چند در آثار مشائیون مباحث مستقل و مدونی در مورد اصالت وجود یافت نمیشود بگونه ای که بر این مدعا ادله ای اقامه و شبهات وارده دفع گردد اما در میان گفته های ایشان مطالبی وجود دارد که می توان چنین استنباط کرد که ایشان وجود را حقیقتی خارجی می دانسته و از دریچه وجودی به مسائل می نگریسته اگرچه که این مسئله در حکمت مشائی جایگاه واقعی خود را نیافته و بهعنوان یک مبنا مورد استفاده واقع نشده است و در بسیاری از موارد حکمت مشائی گرفتار اصالت ماهیت است.
حقیقت وجود نیز چنین است که حقیقتی واحد است و دارای مراتب قوی و ضعیف می باشد (شیرازی، 1981م، 36) همانطور که روشن است نظر وحدت در کثرت در صورت پذیرفتن اصالت وجود قابل تحلیل است زیرا اگر وجود را امری اعتباری و ذهنی بدانیم دیگر جای این بحث وجود نخواهد داشت که اختلاف وجود های مختلف به چیست و اینکه وجود امری تشکیکی است یا خیر.