خلاصة:
ارتباط میان ملت ها از طرق گوناگون انجام می پذیرد ارتباطات دینی، سیاسی اقتصادی وفرهنگی . در این میان فرهنگ می تواند با دامنه ی فراگیر خود در پیوند ملل ، نقشی اساسی ایفا کند. یکی از جلوه های درخشان هر فرهنگ ادبیات آن است. مثل ها عصاره گونه ای از ادبیات کتبی و شفاهی هر قوم و ملّتند که نزد آنان اقبالی همگانی یافته است و در طی زمان، زبان به زبان می چرخد.
ازجمله راه های پیوند وتقریب ملل، کنار هم نهادن وبه گفتگو نشاندن مثل های متعلق به فرهنگ های گوناگون است. در این مقاله تلاش نموده ایم با مراجعه به منابع متعدد ومتنوع امثال وحکم فارسی نیز منابعی که مثل های چینی را ترجمه کرده یا در کتب خویش آورده اند؛ معدودی ازپیام های مشترک این دو فرهنگ کهن وغنی را بیابیم و در کنار هم بنشانیم؛ شاید دریچه ای باشد به تماشای اندیشه ها، راه ها، آرمان ها، دلهره ها ودردمندی های مشترک اهالی این دو فرهنگ وگامی باشد بس کوتاه برای نمایش راه بلند تقریب ملت ها.
ملخص الجهاز:
در اين مقاله تلاش نموده ايم با مراجعه به منابع متعدد ومتنوع امثال وحکم فارسي نيز منابعي که مثل هاي چيني را ترجمه کرده يا در کتب خويش آورده اند؛ معدودي ازپيام هاي مشترک اين دو فرهنگ کهن وغني را بيابيم و در کنار هم بنشانيم ؛ شايد دريچه اي باشد به تماشاي انديشه ها، راه ها، آرمان ها، دلهره ها ودردمندي هاي مشترک اهالي اين دو فرهنگ وگامي باشد بس کوتاه براي نمايش راه بلند تقريب ملت ها.
در اين نوشته برخي از امثال را که ميان فرهنگ ايران وچين مشترک يا به هم نزديک است بيان مي کنيم ؛ شايد گامي باشد در مسير صميميت و اتحاد دلهاي جهان .
-به صبوري گشاده شد بسته (ايراني) -زمان براي هرکسي که مي تواند صبر کند هر دري را مي گشايد (چيني) ٣٢- صبر و پيروزي صبر و ظفر هردو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد -صبوري مايه ي فيروزي آمد (ايراني) = هيچ چيز به اندازه ي صبر پيروزي به دنبال ندارد (چيني) ٣٣- عمل گرايي حرف نزن عمل کن -به عمل کار برآيد به سخنداني نيست -دوصد گفته چون نيم کردار نيست - با حلوا حلوا گفتن دهان شيرين نميشود (ايراني) = مرد کردار باش نه مرد گفتار - اين را بدان که به حرف برنج پخته نمي شو (چيني) ٣٤- عيب خود نديدن تاج سر من خاک کف پاي کسي است کو چشم مرا به عيب خود بينا کرد - آدمي به عيب خود نابينا ست (ايراني) = انسان عيوب خود را فقط از راه چشمان افراد مي فهمد.