خلاصة:
بحث اصالت وجود و ماهیت، از زمان مطرح شدن آن توسط میر داماد (ره) و ملا صدرا (ره)، همواره محل نزاع صاحبان اندیشه بوده است، به تبع این نزاعها با گذشت زمان تفسیرهای مختلف و مباحث جدیدی از اصالت وجود و ماهیت شکل گرفته است. اگر منظور از اصالت عینیت و سنخیت باشد، آیا میتوان هم وجود و هم ماهیت را اصیل دانست (؟) و اینکه آیا وجود و ماهیت در مصادیق با هم متحدند (؟) آیا ماهیت خودش از سنخ وجود است، یا این که سنخا به حسب تقرر ماهویش با وجود متفاوت است (؟). در این گفتار سعی شده است، تا به این پرسشها پاسخ داده شود و به بررسی دو تفسیر ذیل از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت پرداخته شود. 1. «الموجود موجود بالذات و الماهیه موجوده بالعرض»، ماهیت نه مصداق خارجی دارد و نه واقعیت خارجی؛ این همان تفسیری است که بیشتر از فرمایشات علامه طباطبایی و بعضی از شاگردان این بزرگوار مطرح میشود. 2. «الموجود موجود بالذات و الماهیه الموجوده موجوده بالذات»، ماهیت هم مصداق خارجی دارد و هم واقعیت خارجی. به ظاهر میتوان گفت که این تفاسیر گوناگون شاید به عبارت خود مرحوم آخوند بازگردد.
Essence and existence originality have been wrangled by wise persons when Mirdamad and Molasadra explain them so with pasting the time different interpretation and new topics created about essence and existence If mention from originality is concreteness and likeness can we say existence and essence are original? Existence and essence in confirmation is the ally? Is essence of existence bunch or it different? In this article to answer this question and search about two explanation of reality and essence 1. Essence dos not have external confirmation and not external reality; this is Allame Tabatabaei and some of his student explanations 2. Essence has external confirmation Obviously we can tell these different explanations related to that death Akhond
ملخص الجهاز:
با گذشت زمان و مباحثات بسیار درباره این موضوع ، اکنون همین بحث با شکلی دیگر مورد توجه قرار گرفته است که اگر منظور از اصالت عینیت باشد، آیا می توان هم وجود و هم ماهیت را عینی دانست یا خیر؟ و اینکه آیا اتحادی بین وجود و ماهیت در مصادیق وجود دارد؟ آیا ماهیت خودش از سنخ وجود است ؟ یا این که سنخاً به حسب تقرر ماهویش با وجود متفاوت است ؟ به طور کلی پیرامون «اصالت وجود» و «اعتباریت ماهیت » سه تفسیر مطرح است : ١ - «الموجود موجود بالذات و الماهیه موجوده بالعرض ؛ ماهیت نه مصداق خارجی دارد و نه واقعیت خارجی ».
مفهوم انسان یعنی آن تصوری ذهنی که از انسان داریم ؛ ولی «معنا» چیز دیگری است : «معنا» حکایت کننده مفهوم است ، چیزی که گاه از آن به فرد بالذات تعبیر می شود، برای این که می دانیم چیزی که در خارج موجود است ، چه بسا مصداق مفاهیم مختلف است ، ولی می دانیم که هر مفهومی همه آن چه را که مصداق هست ، نشان نمی دهد؛ هیچ مفهومی نیست که هر چه در خارج مصداق هست ، خودش به تنهایی بتواند نشان دهد؛ به عنوان نمونه همین عقیق ، هم عقیق است و هم وجود، ولی مفهوم وجود، فقط بودنش را نشان می دهد؛ عقیق هم هست ، ولی اگر شما فهم عقیق را نداشته باشید، یعنی تصوری از آن نداشته باشید، عقیق بودن آن را درنمی یابید، هر چند مفهوم وجود را به وضوح داشته باشید.