خلاصة:
شاهنامه، گرانمایه ترین منظومۀ حماسه ملّی ایران است که فردوسی، حکیم فرزانۀ توس بیش از هزار سال پیش برای به نظم درآوردنِ آن، دشواری ها و ناهمواری های بسیار بر خود هموار کرد تا بتواند تاریخ باستانی ملّت ایران را برای نسل های پس از خود، روایت کند. این پژوهش مانند سایر پژوهش های علوم انسانی با مراجعه به اسناد و مدارک کتابخانه ای، به روابط عاشقانۀ پهلوانان و شخصیت های شاهنامه پرداخته است. فردوسی، حکیمی هنرمند و شاعری سخن سنج بود که با ذوق ادبی و آگاهیهای همه جانبه، فکر و فرهنگ ایرانی را در قالب داستان های بزمی و رزمی بیان کرده، تا ضمن پاسداشت کاخ بلند نظم فارسی، روح پهلوانی، جوانمردی، راستی، پاکی و دفاع از مرزهای ایران عزیز را به خوانندگان القا کند. اگر چه شاهنامه، متنی حماسی است که نبردهای ایران و اَنیران راگزارش کرده است. امّا تماماً پهنۀ جنگ و خونریزی نیست، بلکه در هر سه دورۀ اساطیری، پهلوانی و تاریخی آن عشق و روابط عاشقانه نیز فرمانروایی دارد، عشق هایی پاک چون دلدادگی زال و رودابه، رستم و تهمینه، بیژن و
منیژه و .... توصیف عشق از زبان فردوسی عفیفترین نمونۀ عشق است. در منظومۀ حماسی فردوسی داستانهای عاشقانه جایگاهی خاصّ دارد زیرا عشق از نظر فردوسی پاک و متعالی است، پس ثمرۀ آن برای پهلوانان صبوری، پاکدامنی، گذشت و فداکاری بود که در داستان های عاشقانه او نمود پیدا کرده است.