خلاصة:
مسئله پایداری و مقاومت در ادبیات هر کشوری به دلیل اینکه از اوضاع اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی هر جامعه ای نشات می گیرد،پرداختن به آن از اهمیت بالایی برخور دار است.درطول تاریخ شاعران شعر خود را به عنوان سلاح به کارگرفته و سایه ی اوضاع جامعه را در شعر خود گستراندند.از میان این شاعران عبدالوهاب بیاتی در اوضاع متشنج عراق و مهدی اخوان ثالث در اوضاع نابه سامان ایران، در مقابل ظلم و جور مهرسکوت بر لب نزده و عصیان کرده اند.
شعر این دو شاعرکه تقریبا به لحاظ تاریخی در یک دوره از زمان بودند، بیانگر ابعاد مختلفی از جمله مبارزه طلبی علیه حکومت ستمگر؛ میهن دوستی، ملی گرایی و تلاش برای آزادی و...است،این دو شاعر برای بیان حقیقت،فریاد خود را از طریق شعر و به زبان نماد و رمز بیان می کنند،و تا جایی از مبارزه دست نمی کشند که به اسارت محکوم می شوند.
در این مقاله که از روش تطبیقی بهره گرفته است،ابتدا درمورد ادبیات تطبیقی و مکتب سلافی و وجه تسمیه توضیحات مختصری ارائه می شود.سپس،به مقایسه ی اشعار مقاومت و پایداری دو شاعر می پردازیم