خلاصة:
بیان مسئله: یکی از وظایف اصلی معماری تنظیم ارتباط بیرون و درون است. عدم توجه به چگونگی ارتباط بیرون و درون و همزیستی موجود بین آنها از جمله مشکلاتی است که معماری امروز با آن مواجه است و نتیجة آن کمبهرهماندن محیط زندگی از کیفیت لازم و نارضایتی افراد از فضاهای سکونتی است. دیوارها بهعنوان اولین واسطة بیرون و درون، تنظیمکنندة دیالکتیک گسست و پیوند انسان و محیط هستند که در ادوار گوناگون، اشکال متفاوتی به خود گرفتهاند. چگونگی تاثیرگذاری دیوارها بر ادراک کاربر فضا از دیالکتیک گسست و پیوند پرسشی است که پژوهش حاضر به دنبال فهم آن است.
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند، به دنبال ارائة مدلی برآمده از ادراک کاربر فضاست تا شرحدهندة چگونگی تقابل عوامل گوناگون در این فرایند باشد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کیفی با پارادایم تفسیری و به روش دادهبنیاد صورت گرفته است. با نمونهگیری نظری هدفمند، به روش گلولهبرفی، مطلعان کلیدی جهت انجام مصاحبههای نیمهساختاریافته انتخاب شدند. جمعآوری دادهها تا مرحلة اشباع نظری پیش رفت و در نرمافزار «مکس کیو.دی.ای.» مورد تحلیل و کدگذاری سهمرحلهای با روش سیستماتیک اشتراوس و کوربین قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی کرسول ارائه شد.
نتیجهگیری: مدل بهدستآمده نشان داد که تغییر دیالکتیک گسست و پیوند وابسته به بستر زمانی و مکانی بوده و حاصل تقابل عوامل گوناگون است. در این راستا پدیدة مرکزی مدل بهدستآمده، به نام مونولوگ دیوار، بیانکنندة ادراک فازی کاربر فضا از نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند بود. به این معنی که در طیف گسست تا پیوند بناهای عصر حاضر، نحوة ادراک افراد متمایل به محدودة «بیشتر گسست تا پیوند» بود، ضمن اینکه موثرترین پارامتر در نحوة ادراک، پارامترهای فردی شناخته شد.
ملخص الجهاز:
آنچه پژوهش حاضر را در راستای تکمیل پژوهشهای پیشین ضروری میکند آن است که این پژوهش، در حوزة میاندانشی معماری و علوم اجتماعی، پارامترهای گسست و پیوند را بر اساس معیارهای استفادۀ کاربران از فضا و نحوة ادراک آنان از محیط استخراج کرده و با اتکا به حضور انسان در فضا و تجربة زیستة او از آن و نیز امر دیالکتیکی تحول گسست و پیوند، به خوانش تحولات صورتگرفته در دیالکتیک گسست و پیوند مبتنی بر نقش دیوار در معماری معاصر تهران پرداخته است.
آنچه که مورد پرسش قرار میگیرد این است که چه رابطهای بین ادراک انسان و دیالکتیک گسست و پیوند بهواسطۀ حضور دیوارها در تعریف بیرون و درون وجود دارد؟ روش تحقیق مبنای روش تحقیق پژوهش حاضر کیفی و تفسیرگراست و با توجه به تأکید بر ادراک کاربر فضا از نقش دیوار در دیالکتیک گسست و پیوند و نبودن مبانی نظری کافی در این زمینه، روش نظریۀ دادهبنیاد جهت انجام پژوهش انتخاب شد، زیرا دستیابی به پاسخ پژوهش با استفاده از رویههای اثباتگرا امکانپذیر نبود و هدف پژوهش نیز نظریهآزمایی نبوده و به دنبال رد و یا تأیید فرضیهای از پیش تعیینشده نیز نبود.
به سخن دیگر، به استناد مدل بهدستآمده (تصویر 4)، با شناخت و توجه به تغییری که در این دیالکتیک صورت گرفته، میتوان رابطۀ ادراک کاربر فضا را از دیوار بهعنوان واسطهای بین بیرون و درون و دیالکتیک گسست و پیوند، تشریح کرد.