خلاصة:
مدیریت سیاسی اجتماع در اسلام شیوهی خاصی از رهبری است، مبتنی بر مبانی فکری و عقیدتی اسلام و برای آشنا شدن با این سبک از مدیریت، شناخت مبانی اسلام دربارهی مدیریت اجتماع ضروری است. شیوههای مدیریت سیاسی اجتماع از انگیزهها و مبانی فکری و عقیدتی و خصلتهای روحی مدیر و افراد اجتماع ریشه میگیرد. بنابراین، برای شناخت شیوههای مدیریت، شناخت ایدیولوژی سازمان و عقاید و انگیزههای مدیر ضرورت دارد. اساسیترین اصلی که مدیریت سیاسی بر پایه ایدیولوژی اسلامی را از سایر مدیریتها جدا میکند، این است که در این شیوه از مدیریت، مبنا حق است و حرکت به سوی حق و ارزشهای انسانی. برای این که مدیر بر مبنای این شیوه از مدیریت حرکت کند و اهداف مدیریت را تامین سازد، ویژگیهایی را باید دارا باشد که این ویژگیها را میتوان اصول مدیریت اسلامی نامید. برخی از این ویژگیها فردی و برخی اجتماعی و سازمانی است. یعنی شخص برای ارتقای سعادت و رسیدن به قله منیع انسانیت در جهت رشد و ترقی سازمان سیاسی، باید ابتدا خودسازی و رعایت التزامات اخلاقی را از خود شروع کند و سپس سازمان سیاسی را به سمت معنویت و اسلامی شدن سوق دهد. در این مقاله، اهتمام بر آن شده است تا با تاسی از آموزه های اسلامی و نظریه اسلام سیاسی، ویژگیهای یک مدیر مسلمان و مومن و مناسبات انسانی و نگاه مدیر به اجتماع، سازمان و افراد تحت امر را ترسیم نماییم.
Political management of society in Islam is a special way of leadership, based on the intellectual and ideological foundations of Islam, and to get acquainted with this style of management, it is necessary to know the principles of Islam about the management of society. The methods of political management of the community are rooted in the motivations and intellectual and ideological foundations and spiritual qualities of the manager and members of the community. Therefore, to know the management methods, it is necessary to know the ideology of the organization and the ideas and motivations of the manager. The most basic principle that separates political management based on Islamic ideology from other managements is that in this method of management, the basis is right and the movement towards human rights and values. In order for a manager to move based on this method of management and meet the goals of management, he must have characteristics that can be called the principles of Islamic management. Some of these characteristics are individual and some are social and organizational. That is, in order to promote prosperity and reach the pinnacle of humanity in order to grow and develop a political organization, one must first start building oneself and observing moral obligations, and then lead the political organization towards spirituality and Islamization. In this article, an attempt has been made to draw the characteristics of a Muslim and pious manager and human relations and the manager's view of society, organization and subordinates based on Islamic teachings and the theory of political Islam.
ملخص الجهاز:
در واقع جنگ بشر، بر سر اشـغال منصب مديريت بوده چون اصل مديريت ، اصل طبيعي در زندگي اجتماعي نوع بشر اسـت چنـان کـه امام علي عليه السـلام در پاسخ گروه منحرف خوارج که ميگفتند «لا حکم الـا لله : حکومـت و مـديريت اجتماع بشر از آن خداوند است »؛ فرمود: «کلمۀ حق يراد بها الباطل نعم انه و لاحکم الا لله و لکن هؤلاء يقولون لا امرة الا لله و انـه لا بد للناس من امير بر أو فاجر» «خوارج به ظاهر سخني به حق ميگويند؛ اما آنان از ايـن سـخن اراده ي باطـل ندارنـد بلـه ، «حکم » يعني قانون و نظامات حياتي بشر و حق قـانون گـذاري از آن خداونـد اسـت ولـي اينـان «حکم » را به معني حکومت و مديريت ميگيرند و ميگويند غير از خدا کسي نبايـد مـدير واحـد باشد و حال آن که مردم نيـاز بـه حـاکم و مـدير دارنـد، خـواه آن مـدير نيکوکـار و خـواه بـدکار باشد»(مکارم شيرازي، ١٣٦١: ترجمه ي گويا و شرح فشرده اي بر نهج البلاغه / خطبه ي ٤٠).
مديريت سياسي، خدمت است نه حکومت در بينش اسلامي، مديريت به عنوان مسئوليتي سنگين تر، همـراه بـا خـدمتي گسـترده تـر طـرح ميشود و مدير اسلامي هرگز مديريت را براي حاکميت خويش نميخواهد که اگر چنـين انديشـه اي در ذهن مدير به وجود آمد که او حاکم است نه خادم ، ديگر او مدير اسلامي نخواهد بود و هرگـاه بـا چنين بينشي، خدمتي هم در اين مسند انجام دهد، يقينا به خاطر تثبيت موقعيت هاي حکومتي انجـام ميگيرد(حسيني سياه پوش ، ١٣٧٤: ٣٨).