خلاصة:
همزمان با تألیف آثار متعدد در رشته جغرافیای توصیفی در قرن سوم هجری، کتاب البلدان نوشته ابنفقیه همدانی نیز در اواخر این قرن نگاشته شد. ابنفقیه بر اساس تقسیم مکاتب جغرافینگاری اسلامی، پیرو مکتب عراقی است. وی در اثرش مکه را مرکز جهان دانسته و کتابش را با شرح این شهر آغاز کردهاست. توجه به شیوه جغرافینگاری اقلیم یونانی و ایرانی در عین نگارش کتاب بر مبنای نواحی، نیاوردن نقشه، عجایبنگاری فراوان و پرهیز از خردگرایی و نیز پررنگبودن مایههای هویتگرایانه میهنی از ویژگیهای جغرافینگاری اوست. از نظر نوعشناسی نیز کتاب البلدان به جغرافیای اقتصادی و انسانی نزدیکتر است. اهمیت دیگر اثر، کمک به گرهگشایی از بعضی مفاهیم تاریخی و فرهنگی ایران است. همچنین بهعلت فقدان سفر و مشاهدات میدانی، ابنفقیه از نظر منابع اطلاعاتی، بیشتر متکی بر منابع مکتوب و شنیداری است. این پژوهش تلاش دارد با روش تاریخی و رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، مکتب روشی و شیوه جغرافینگاری وی را واکاوی و تحلیل کند.
Among the writing of numerous works in the field of descriptive geography in the third century AH, the kitab al- Buldan was written by Ibn Faqih Hamadani at the end of this century. Ibn Faqih belonged to the Iraqi school of Islamic geography. He begins his book with a description of Mecca as the center of the world. Paying attention to the geographical writing style of Greek and Iranian geographers, the book based on regions, not using the map, writing of the wonders and the richness of patriotic identity elements are some of his geographical writing features. In terms of geographical typology, the “kitab al- Buldan” is closer to economic and human geography. Another importance of the book is that it clarifies the complexity of some historical and cultural concepts of Iran. Due to the lack of travelling and observations, Ibn Faqih relies on the written and audio sources. This research tries to investigate his school and geographical method by a historical method and descriptive-analytical approach
ملخص الجهاز:
در پي آن، در سدههاي سوم و چهارم در رشته جغرافياي توصيفي نيز که به وصف پديدههاي جغرافيايي، شهرها و راهها اختصاص داشت ، آثار چندي پديد آمد که از جمله آنها ميتوان به کتاب جغرافيدان ايراني، ابن فقيه همداني يعني کتاب البلدان اشاره کرد.
در بررسي سابقه پژوهش، علاوه بر »کراچکوفسکي« که در تاريخ نوشته هاي جغرافيايي در جهان اسلام به صورت بسيار مختصر، اين اثر را بررسي کرده ١١ و مقاله کوتاه عنايت الله رضا در دايرة المعارف بزرگ اسلامي که شامل زندگينامه و آثار ابن فقيه است ؛ 12 محمدجعفر اشکواري در مقاله اي با عنوان »عجايب نگاري ابن فقيه در کتاب البلدان « به عجايب نگاري وي پرداخته است .
درواقع ، اگر کتاب ابن فقيه را از روي مختصر آن قضاوت کنيم ، تأليفي جغرافيايي به معناي دقيق کلمه نيست ، بلکه مجموعه اي ادبي درباره سرزمين هاي اسلامي است که با شعر و قصه فراواني همراه است و به قول کراچکوفسکي »نخبه اي از لط ايف ادبي« است که براي خوانندگان عادي فراهم آمده و با جغرافيا و نامهاي جغرافيايي ارتباطنزديک ندارد.
کتاب الحيوان جاحظ نيز اگرچه رنگي ادبي دارد ولي به جغرافياي حيواني، انسان شناسي و نژاد شناسي توجه بسيار کرده است و ابن فقيه در مواردي از آن اقتباس کردهاست .
١٣٣ اين کار ياقوت و ديگر جغرافينگاران را ميتوان نشانه اعتبار جغرافينگاري ابن فقيه دانست و ادعا کرد که نسخه کامل کتاب البلدان جزو منابع معتبر جغرافيايي قرن سوم هجري بودهاست .