خلاصة:
شناخت رفتار اخلاقمدارانه زمامدار پیش از بهدست گرفتن حکومت میتواند سیاستهای اخلاقی و میزان صداقت وی در عملکردهای بعدیاش راتبیین و برجستهتر بنمایاند. امامعلی(ع)بهعنوان زمامدار جامعه اسلامی میکوشد با تأکید بر تقدّم اخلاق بر دیگر حوزهها نشان دهد آموزههای اخلاقمدارانه مورد تأکید درخلافت، با آموزههای اخلاقمدارانه در دوران پیشاز حکومت تفاوتی نداشته است. جنگ جمل بهعنوان نخستین جنگ تحمیلی بهامام، گرچه پیامدهای ناگواری ایجاد کرد، اما رهبری اخلاقمدار میکوشد ابتدا با اصول اخلاقی مناسب، ازبروز جنگ پیش گیرد و پس ازجنگ نیز با رفتار واخلاق مناسب با دشمنان خویش، نشان دهد که انسانیت اخلاقمدار بر دیندار بیاخلاق ترجیح وبرتری دارد. مقاله پیشرو بهتبیین تئوری نوین درحوزه تئوریهای رهبری پرداختهاست. این پژوهش با مداقه بر سیرهی امامعلی(ع)بهروش توصیفی تحلیلی درصدد تبیین آناست که گزارههای بناشده بر محور اخلاق ونیز کارکرد سلبی وایجابی این رفتار میتواند جامعه تحت امر زمامدار را اخلاقمحور سامان دهد، گفتوگو بر پایه گزارههای خاصِ اخلاقمدار، تن دادن بهخواستههای اصلاحگرایانه بنابر بر اقتضائات موجود، استفاده ازراهکارهای مناسب برای اسکات خصم بهمنظور ممانعت ازتشنّج بیشتر جامعه، حفظ کرامت انسانی وپاسداشت حقوق افراد مخالف وشبه مخالف نه بر پایه خویشاوندی وسابقه حضور درعرصههای مختلف سیاسی، میتواند کشمکش بهوجود آمده در جامعه رابا رفتار اخلاقمدار زمامدار دفع کند.
The ethical policies of a ruler during his reign will clarify and highlight the pre- and post-government claims Imam Ali's (as) emphasis on the primacy of morality shows that the moral teachings of his caliphate were no different from what was emphasized before his rule. In the Battle of Jaml, as the first war imposed on the Imam, although it had unfortunate consequences, the moral-oriented leadership first tries to prevent the outbreak of war with appropriate moral principles and Even after the war, by behaving and behaving properly with his enemies, he should show that morality-oriented humanity has superiority over immoral religious people. The present article, according to the new theory in the field of leadership theories and by examining the biography of Imam Ali (AS) in a descriptive-analytical method, tries to explain to what extent the propositions based on the ethics axis in the Camel War have been able to prove this theory. The findings show that the methods used by the Imam, including dialogue based on specific ethical propositions, attention to reformist demands, preservation of human dignity and protection of the rights of dissidents and dissidents, not based on kinship and history in various political arenas, to repel the conflict that has occurred in society with the ethical behavior of the ruler.
ملخص الجهاز:
ايـن پـژوهش بـا مداقـه بـر سـيره ي امـام علـي(ع )بـه روش توصيفي تحليلي درصدد تبيين آن است که گزارههاي بناشـده بـر محـور اخـلاق ونيـز کـارکرد سلبي وايجابي اين رفتار ميتواند جامعه تحت امر زمامدار را اخلاقمحور سامان دهد، گفت وگـو بر پايه گزاره هاي خاصِ اخلاقمدار، تن دادن به خواستههاي اصـلاحگرايانه بنـابر بـر اقتضـائات موجود، استفاده از راهکارهاي مناسب براي اسکات خصـم بهمنظـور ممانعـت از تشـّنج بيشـتر جامعه ، حفظ کرامت انسـاني وپاسداشـت حقـوق افـراد مخـالف وشـبه مخـالف نـه بـر پايـه خويشاوندي وسابقه حضور درعرصههاي مختلف سياسي، ميتواند کشمکش به وجـود آمـده در جامعه رابا رفتار اخلاقمدار زمامدار دفع کند.
٦. توجه به اصل مشورت ونظرخواهي درامور پس ازتوجه به حکـم خـدا و پيـامبر (ص ) انجام ميپذيرد، اما با اين حال مشورت بايد با همفکران وغيرهمفکران وصاحبنظران درحـوزه سياست وحکمراني صورت پذيرد تا آسيبها وچالشهاي جامعـه درنظـر زمامـدار همپوشـاني تصوير شود وبا همفکران يک طرفه قضاوت نشود، چرا که ممکن است کساني کـه بـا رهبـر جامعـه همنظرنـد چاپلوسـانه ومتملّقانـه نظـر خـود رابـر وي عرضـه کننـد ويـا بـه خـاطر مغلوب ساختن جريانها واحزاب متعددي که مخالف طيف فکري آنان اسـت ، نظـري بـر وي القا کنند که اصلاح نابساماني امور رانتيجه ندهد، بلکه خوشايند عدهاي درکوتاه مدت باشـد.
ايشـان پـس ازرسيدن به جسد طلحه وديگر کشته ها پس ازاسـترجاع فرمـود: قسـم بـه خـدا کـه بـر مـن دشواراست که ببينم جسد يک نفر ازقريش راکه درزيـر دسـتوپاي لشـکر افتـاده باشـد، مـن بيزار بودم ازاينکه اين انسانها رادر اينجـا کشـته ببيـنم ؛ (مسـعودي، ١٤٠٩: ٣٦٥/٢؛ ابـن اثيـر، ١٣٨٥: ٢٥٥/٣؛ ابن کثير، ١٤٢٢: ٢٤٤/٧) در منابع تـاريخي آمـده بـه هنگـام رؤيـت کشـتگان دشمن و خصوصا شمشير زبير متغيّر شد و يا گريسته است (طالقـاني، ١٣٧٤: ٣٨٣) و سـپس امام بر کشته هاي سپاه خود و دشمن نماز خواند و همه نيز بـا احتـرام دفـن شـدند.