خلاصة:
مقاله حاضر با عبور از رویکرد «سنجش دینداری» در جامعهشناسی دین تلاش میکند تا با اخذ مفهوم اصلی مورد مطالعه خود یعنی «گستره اجتماعی دین» از مفاهیم و مباحث «مطالعات سکولارشدن» و «کلام جدید»، ضعف مبنایی مطالعات سنجش دینداری را برای توضیح جایگاه دین در فرهنگ کنونی ایران جبران کند و با کاربست روش پیمایشی و با تدوین پرسشنامهای مستخرج از این چارچوب نظری و اجرای آن در میان جمعیت نمونه دانشگاه صنعتی شریف (ورودیهای 84-90) توصیفی از قرائت دینی و نگرش به دین در میان دانشجویان ارائه دهد. نتیجه کلی تحقیق حکایت از آن دارد که بهصورت میانگین 44 درصد دانشجویان گرایش به عدم مداخله دین در حوزه عمومی دارند (سکولاریسم) که در مقابل 27 درصدی قرار میگیرند که گستره اجتماعی حداکثری برای دین قائلاند و در میانه آنها 29 درصد دانشجویان قرار میگیرند که موضع مشخصی در دوگانه سکولاریست ـ بنیادگرا نیافتهاند. در نهایت با توجه به توصیفی بودن تحقیق و فقدان آمار پیشین جهت استنتاجهای روندپژوهانه، تحلیل کلی نشان میدهد که جمعیت 27 درصدی بنیادگرایان را باید از ثمرات درخشان انقلاب اسلامی در نسل جدید دهه هشتاد شمسی بهشمار آورد.
ملخص الجهاز:
مقاله حاضر با عبور از رويکرد «ســنجش دين داري » در جامعه شناسي دين تلاش مي کند تا با اخذ مفهوم اصلي مورد مطالعه خود يعني «گستره اجتماعي دين » از مفاهيم و مباحث «مطالعات سکولارشــدن » و «کلام جديد»، ضعف مبنايي مطالعات سنجش دين داري را براي توضيح جايگاه دين در فرهنگ کنوني ايران جبران کند و با کاربست روش پيمايشــي و با تدوين پرسشنامه اي مستخرج از اين چارچوب نظري و اجراي آن در ميان جمعيت نمونه دانشگاه صنعتي شريف (ورودي هاي ٩٠-٨٤) توصيفي از قرائت ديني و نگرش به دين در ميان دانشجويان ارائه دهد.
(نباتيان ، ١٣٨٤: ١٠٤) در چنين شرايطي پرسش اصلي اين تحقيق اينجاست که در ميانه کشاکش نيرويهاي ســترگ اجتماعي در ايران معاصر، نســل جديد به اين سايبان مقدس چگونه مينگرد و محدوده آن را تا کجا تصوير ميکند؟ آيا دانشجويان هنوز مرجعيتي براي دين ٢ به عنوان منبع مشــروعيت بخش حوزه هاي اجتماعي گوناگون قائل اند يا در نظام فکري خود اين حوزه ها را از دين تخليه کرده و معنابخشي، قانونگذاري و هنجاربخشي آنها را به عقلانيت ، علم يا فرهنگ سکولار مدرن واگذار کرده اند؟ جايگاه نظري تحقيق با توجه به تکثر و تنوع مفاهيم مرتبط با دين ، رشــد ناموزون برخي حوزه هاي مطالعات ديــن در ايران در عين خلأ مطالعاتي در برخي حوزه هاي ديگر، حضور تعاريف و مکاتب گوناگون در تعريف و تفسير و توصيف دين ، حضور يک سنت مستقل ديني در حوزه هاي علميه و به صورت کلي ابهام گسترده در تعيين نسبت حوزه هاي مطالعات دين با يکديگر، تشــريح جايگاه اين تحقيق در نســبت با حوزه هاي مطالعاتي متعارف دين در کشــور، معناداري تحقيق و شــأن علمي آن را نمايان خواهد کرد.
(ذوالفقاري، ١٣٨٨: ٨١) دغدغه توصيف تغييرات کيفي به وجود آمده در ميان دانشجويان از منظر قرائت هاي ديني، تا حدي در برخي تحقيقات چون مرشدي (١٣٨٤) و آزاد ارمکي و زارع (١٣٨٧) با طرح مفاهيمي چون «دين داري خصوصي » و «نگرش ديني مدرن » دنبال شده است که رابطه نزديکي با مفهوم مورد نظر اين تحقيق دارد.