خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی خانواده- درمانی شناختی- رفتاری بر بهبود روابط والدین و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی- جبری صورت پذیرفته است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری همۀ نوجوانان و والدین نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی- جبری بودند که به روش نمونهگیری در دسترس 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری(کنترل و آزمایش) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه تحت درمان خانواده- محور به شیوه شناختی- رفتاری (CBFT)منطبق بر مدل فریمن و گارسیا(2009) قرار گرفت و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پیش و پس از مداخله، برای سنجش رابطه والد-فرزندی از پرسشنامه ارزیابی رابطه والد – فرزند (PCRS) (فاین و همکاران، 1983) استفاده شد. برنامه پیگیری 6 ماهه بر اساس گزارشات خانواده- درمانگر و ارزیابی مستقل از شرایط اختلال صورت گرفت. دادههای پژوهش از طریق آزمونهای تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که خانواده- درمانی به شیوۀ شناختی- رفتاری بر بهبود اختلال و ارتباط میان والدین و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی- جبری مؤثر است(0/05>p). نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که خانواده- درمانی به شیوۀ شناختی- رفتاری در ابعاد عاطفه مثبت، آزردگی – سردرگمی نقش، همانندسازی و ارتباط یا گفت و شنود بر بهبود ارتباط والدین و نوجوان مبتلا به اختلال وسواسی- جبری مؤثر است (0/05>p)و پیگیری 6 ماهه نشان داد که در روابط 66/7% والدین و فرزندان نوجوان آنان بهبود جدی ایجاد شده است.
The purpose of this study was to determine the effectiveness of family-based cognitive-behavioral therapy in improving the relationships between adolescents with obsessive-compulsive disorder and their parents. The research method was semi-experimental with pretest-posttest control group design. The statistical population of the study comprised all adolescents with obsessive-compulsive disorder in Tehran’s Imam Hossein Hospital and their parents from among whom 30 subjects were selected through convenience sampling method and then were randomly assigned to two groups of 15 (control and experimental). The experimental group received Cognitive-Behavioral Family Treatment based on Freeman and Garcia Intervention Model in eight sessions and the control group did not receive any intervention. The research instrument included Parent-Child Relationship Survey (Fine et al., 1983). The 6-month follow-up was based on family therapist reports and independent evaluations. The data were analyzed via ANCOVA and MANCOVA. Results showed that family-based cognitive-behavioral therapy was effective in improving the relationships between adolescents with obsessive-compulsive disorder and their parents (p