خلاصة:
طی سالهای اخیر، اختلاط کاربری اراضی و توسعهی ترکیبی به یکی از حوزههای مهم پژوهش در مطالعات شهری تبدیل شده است. یکی از مباحث مهم در ارتباط با اختلاط کاربری، چگونگی سنجش آن در مناطق شهری است. با توجه به اینکه در بسیاری از پژوهشها، اختلاط کاربری بهعنوان یک متغیر مستقل فرض گردیده که بر سایر ابعاد زیست شهری تأثیر میگذارد، لذا چگونگی سنجش آن برای دستیابی به نتایج قابلاعتماد بسیار مهم است، لذا هدف این پژوهش، ارزیابی نتایج روشهای مختلف در سنجش اختلاط کاربری اراضی در شهر مشهد است. نوع پژوهش، کاربردی و به لحاظ روششناختی دارای رویکردی تحلیلی-تطبیقی است. دادهها از طریق بررسی اسنادی کاربری اراضی شهر مشهد گردآوری شده است. از چهار روش فرانک و همکاران، هرفیندال-هریشمن، سیمپسون و آنتروپی شانون برای سنجش اختلاط کاربری اراضی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که چهار روش مورداستفاده در این پژوهش را میتوان بر اساس نسبت مشابهت در نتایج، در دو دسته طبقهبندی نمود؛ روشهای آنتروپی شانون و فرانک در یک طبقه و روشهای تنوع سمپسون و هرفیندال– هریشمن نیز در طبقهای قرار میگیرند. بررسیها نشان داد که نوع روش مورداستفاده برای سنجش اختلاط کاربری اراضی میتواند بر نتیجهی بهدستآمده تأثیرگذار باشد و بر این اساس، ضروری است که در بررسی اختلاط کاربری اراضی و مخصوصاَ زمانی که قرار است این موضوع بهعنوان یک متغیر مستقل مهم در پژوهش مورداستفاده قرار گیرد، نوع روش انتخابی باید با دقت و اهتمام بیشتری انتخاب گردد و بهویژه اینکه در صورت لزوم ضروری است از دو یا چند روش مختلف نسبت به بررسی وضعیت اختلاط کاربری اراضی اقدام نمود. در خصوص اینکه کدامیک از روشهای چهارگانه مورداستفاده در این پژوهش از قابلیت اعتماد بیشتری برخوردار هستند، نمیتوان پاسخی مطمئن ارائه نمود و بر این اساس پیشنهاد میشود که در سنجش اختلاط کاربری، بر اساس ماهیت موضوعی که در حال بررسی است، نسبت به وزندهی به کاربریهای مختلف بر اساس اهمیت آن اقدام نمود.
In recent years, land use mix has become an important issue of research in urban studies. One of the important issues related to land use mix is how to measure it in urban areas. Given that many studies have assumed land use mix as an independent variable affecting other urban life dimensions, Therefore, how it is measured is crucial for achieving reliable results. The purpose of this research was to evaluate the results of different methods in assessment land use mix of Mashhad. The research method is an analytical-comparative approach and the data has been collected through land use documentation of Mashhad and we use Frank, Herfindahl-Hirschman, and Simpson and Shannon entropy methods for measure land use mix. The results showed that the four methods used in this study can be classified into two categories based on similarity in results. The entropy Shannon and Frank methods are in the same class and the Simpson and Herfindahl-Hirschman methods are in the same class. Surveys showed that the type of method used to measure land use mix can influence the results obtained and therefore, it is necessary to consider land use mix, especially when it is to be used as an important independent variable in research, the type of method must be carefully and obsessively selected or two or more different methods were used to assess land use mix. We cannot provide a reliable answer as to which of the four methods used in this study is more reliable and
Accordingly, it is suggested that weighting of different land uses based on its importance in measuring land use mix, based on the nature of the subject under consideration.
ملخص الجهاز:
بررسی تطبیقی نتایج روش های مختلف در سنجش اختلاط کاربری اراضی در شهر مشهد سیدهادی حسینی *، استادیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری-دانشگاه حکیم سبزواری چکیده طی سال های اخیر، اختلاط کاربری اراضی و توسعه ی ترکیبی به یکی از حوزه های مهم پژوهش در مطالعات شهری تبدیل شده است .
یامادا٤ و همکاران (٢٠١٢) در پژوهش خود از روش های آنتروپی شانون و فرانک و همکاران (٢٠٠٦) و شاخص تنوع سیمپسون (که یک شاخص زیست محیطی و اکولوژیکی است )، برای سنجش اختلاط کاربری اراضی استفاده نموده اند.
سالنز٩ و همکاران (٢٠٠٣) تعریفی متفاوت تر و ظریف تر از اختلاط کاربری اراضی ارائه می - 4-Yamada 5- Christian 6- Kajtazi 7- Ewing 8- Handy 9- Saelens کنند که در آن ، تأکید بر سطح تعاملات در بین انواع مختلف کاربریها در درون یک منطقه است ؛ در حالی که به نظر می - رسد تفاوت ها جزئی و بیاهمیت هستند، اما اولین توصیف ، سنجه ی دسترسی مبتنی بر فاصله را در مورد اختلاط کاربری اراضی ارائه میکند؛ در حالی که توصیف دوم ، اندازه گیری شدت یا الگوی موجود را در ناهمگنی انواع کاربری اراضی نشان میدهد و در مقابل ، آخرین توصیف ، با دقت بیش تری ساختار ترکیبی را نشان میدهد با این پیشنهاد که یک متریک (سنجه ) اختلاط کاربری اراضی باید مکمل عملکردی انواع مختلف استفاده از زمین را تعیین کند( ,Clifton &Gehrke .