خلاصة:
بررسیهای باستانشناختی دشت میناب و رودان به سرپرستی سیامک سرلک. باستانشناس پژوهشکده؛ باستانشناسی از زمستان ۱۳۸۱ آغاز شد و
به مدت دو فصل ادامه یافت. فاز نخست بررسیهای دشت میناب، مطابق با اهداف بررسی, محدود به بررسی و شناسایی آثار تاریخی - فرهنگی
بخش مرکزی شهرستان میناب بود. در بخش مرکزی شهرستانها عموما بیشترین دخل و تصرفهای انسانی که ناشی از توسعة فعالیتهای
اقتصادی - صنعتی و خدمات اجتماعی شهری است. صورت میگیرد و حاصل آن ایجاد دگرگونیهای کاملا مشهود در چهرة توپوگرافی اولیه این
مناطق و به تبع آن وارد شدن آسیبهای فراوان به آثار تاریخی - فرهنگی است. به همین سبب بررسیهای باستانشناختی که در بخشهای
مرکزی شهرها انجام میشود. عموما با چالشهای زیادی روبهرو است و غالبا بخش مهمی از آثار تاریخی فرهنگی, به علل پیش گفته از بین رفته و
یا در زیر ساختوسازهای شهری قرار گرفته اند. در فصل نخست بررسیهای دشت میناب تلاش شد تا اشراف کاملی نسبت به شناخت بقایای آثار
تاریخی - فرهنگی بخش مرکزی شهرستان میناب حاصل شود که نتیجة آن شناخت و ثبت بیش از ۸۰ اثر تاریخی - فرهنگی متعلق به هزارة سوم
قم تا پایان دورة قاجاریه است. این نوشتار صرفا به مطالعه, پژوهش, و معرفی آثار دوران اسلامی در بخش مرکزی دشت میناب در فصل نخست
بررسیهای باستانشناسی دشت میناب میپردازد. مناطق میناب و رودان» به سبب واقع شدن در کرانه و پسکرانة خلیج فارس و آبراهة حیاتی و
استراتژیک آن یعنی تنگة هرمزء در طول تاریخ هم از منظر تاریخی - فرهنگی و هم سیاسی - اجتماعی و البته اقتصادی از اهمیت و جایگاه بسیار
مهمی برخوردار است. بهویژه در برقراری ارتباطات فرهنگی (از بعد درون منطقهای و بینالمللی) بین مناطق و حوزههای مختلف فرهنگی فلات
ایران با سواحل جنوبی و جنوب غربی خلیج فارس و همچنین با کشورهای هند. چین» پاکستان و در مقاطع تاریخی دوران اسلامی با سواحل
مدیترانه. حوزه فرهنگی خلیج فارس به عنوان معبر توسعة فرهنگی فلات ایران, بهویژه از هزارة سوم قم به بعد» دستآوردهای فرهنگی فلات ایران
(بهویژه حوزههای فرهنگی جنوب شرق» هلیلرود جازموریان» و جلگة فارس) را به سواحل جنوبی خلیج فارس منتقل میکرده است. با اتکا به اسناد
و مدارک باستانشناختی و تاریخی» این روند در دوران پارت و ساسانی و همچنین دوران اسلامی همچنان ادامه یافته است. وجود سبکها و
سنتهای هنری و تکنیکهای صنعتی در قالب اشیای گوناگون و همچنین دیگر نمودهای فرهنگی فلات ایران در مناطق جنوبی خلیج فارس موید
این نظر است.
مهمترین هدف فاز نخست بررسیهای باستانشناختی دشت میناب, شناسایی عمومیکلیة آثار فرهنگی برجایمانده بود. هدف دوم در راستای
تهیه و تدوین نقشه باستانشناسی کشورء تعیین دقیق آثار شناساییشده بر روی نقشه ۱/۲۳۵۰۰۰ و ارائه آن به گروه نقشة پژوهشکدة باستانشناسی
بود. هدف سوم نیز تهیة پروندة ثبتی آثار فرهنگیای بود که قابلیت و ظرفیت ثبت در فهرست آثار ملی را داشتند. در کنار این اهدافء اهداف
پژوهشی (هدف چهارم) نیز همواره مد نظر بود. بررسیها عموما پیمایشی انجام شد.