خلاصة:
هدف این تحقیق، بررسی تغییرات ساختار منظر در یک بازه ی زمانی 30 ساله و کسب اطلاعات در مورد وضعیت فعلی کاربریها با استفاده از متریکهای منظر در حوضه ی آبریز سد لتیان است، تا با تحلیل یافتهها، خلاهای موجود جهت رسیدن به برنامه ریزی پایدار برای این حوضه، شناسایی گردد. کاربری اراضی با بهرهگیری از چهار تصویر ماهواره ی لندست برای سالهای t1 (1987) ,t2 (1998) , t3 (2007) وt4 (2017) مشخص و بررسی شدند و بهصورت چهار طبقه (الف) نواحی جمعیتی، (ب) پهنههای واجد پوشش گیاهی، (ج) اراضی بایر و (د) پهنههای آب طبقهبندی شدند. سپس با استفاده از 7 متریک در سطح منظر و 8 متریک در سطح کلاس، ساختار منظر در این حوضه آبریز با استفاده از نرمافزار4. 2 Fragstats کمی سازی شد. نتایج بررسی نشان داد که افزایش تعداد لکهها (NP)، کاهش میانگین مساحت لکهها (AREA-MN) و افزایش شاخص مجاورت (IJI) از59 در سال 1987 به 64 در 2017، بیانگر افزایش گسیختگی در سطح منظر است. همچنین، تعداد لکهها (NP) در سطح منظر از 376 به 428 لکه در دوره تحقیق افزایش یافته که بیانگر گسیختگی در منظر است،. میزان لکهگی برای طبقه نواحی جمعیتی با توجه به افزایش میانگین مساحت لکهها (AREA-MN) از 7643 هکتار در 1987 به 118200 هکتار در 2017، بیانگر گرایش این طبقه به سمت ساختار درشت دانه تر و کاهش این متریک از 29470 هکتار به 23813 هکتار طی همان سالها در طبقه پوشش گیاهی، بیانگر گرایش این طبقه به سمت ساختار ریزدانه میباشد.
Landscape changes occur by natural trends or disturbing events. The current study evaluated the landscape structure changes of Latian Dam watershed by means of landscape metrics to achieve the ecological approach in order to formulate sustainable regional development and planning for area of the study. Land use changes were identified using four time-series atmospherically-corrected surface reflectance Landsat images from 1987 to 2017.Then,7 metrics in landscape level and 8 metrics in class level were chosen to quantification the landscape structure by Fragstats 4.2 software, in order to analyze the landscape changes. The results and analysis show the increase in NP and IJI, and the decrease of AREA-MN which mean the fragmentation occurs in landscape level. The increase of AREA-MN and NP in built-area class shows the tendency to coarse grain structure (homogeneity), and the decrease of AREA-MN and increase of NP in vegetated area class, shows the tendency to fine grain structure (heterogeneity) in landscape level. These scientific findings of past, present and ability to estimate the future land use of the study area will assist planners and decision-makers to formulate environmental protection plans to conserve natural heritage.
ملخص الجهاز:
هدف اين تحقيق ، بررسي تغييرات ساختار منظر در يک بازه ي زماني ٣٠ ساله و کسب اطلاعات در مورد وضعيت فعلي کاربري ها با استفاده از متريک هاي منظر در حوضه ي آبريز سد لتيان است ، تا با تحليل يافته ها، خلا هاي موجود جهت رسيدن به برنامه ريزي پايدار براي اين حوضه ، شناسايي گردد.
نتايج بررسي نشان داد که افزايش تعداد لکه ها (NP) ، کاهش ميانگين مساحت لکه ها (AREA-MN) و افزايش شاخص مجاورت (IJI) از٥٩ در سال ١٩٨٧ به ٦٤ در ٢٠١٧، بيانگر افزايش گسيختگي در سطح منظر در اين حوضه آبريز است .
نظرنژاد و همکاران (١٣٩٨)، تغييرات کاربري اراضي در حوضه آبريز بالانج چاي را با استفاده از متريک هاي NP,PD,LPI,LSI,PLAND,ED,CONTAG,SHDI و در بازه زماني ٢٤ ساله مورد تحليل و بررسي قرار دادند و نتايج مطالعات آنان نشان داد که در سطح کلاس و منظر، سيماي سرزمين تکه تکه تر و ناپيوسته تر شده است .
فتحيزاد و همکاران (١٣٩٢)، ميرزايي وهمکاران (١٣٩٢)، به منظور آناليز تغييرات کاربري اراضي از متريک هاي منظر استفاده و به اين نتيجه رسيدند که تغيير خصوصيات مکاني، در کارکرد اکولوژيک منطقه تاثيرگذار است و بايد در برنامه ريزي سرزمين مورد توجه قرار گيرد.
٢- بررسي و تحليل ساختار سيماي سرزمين بر اساس متريک هاي سطح Class طي سال هاي ١٩٨٧ تا ٢٠١٧ مساحت کاربري ها(CA) در کلاس اراضي پوشش گياهي و باغات و کلاس نواحي ساخت و ساز بيشترين تغيير، در کلاس اراضي باير کمترين تغيير و در کلاس بسترهاي آبي(درياچه ي پشت سد و رودخانه ) تغييري نداشته است .