خلاصة:
اوقات فراغت فرصتی برای بازیابی سلامت جسمی، روحی و روانی و توانمندی فرهنگی و اجتماعی است. با توجه به مشکلات بیکاری، ازدواج و ساختار اجتماعی- فرهنگی حاکم بر زندگی روزمره دختران در شهرهای کوچک، گذران اوقات فراغت آنان از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر بررسی فعالیت فراغتی دختران ازدواج نکرده در شهر گیلانغرب بوده است. روش پژوهش کمی، به لحاظ اجرا پیمایش و برای گردآوری دادهها از پرسشنامه با نمونه 315 نفری از دختران ازدواج نکرده 18 تا 35 ساله استفاده شده است. فعالیتهای فراغتی دختران با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به شش دسته ارتباطی واقعی، ارتباطی مجازی، انفعالی بیرونی، انفعالی خانگی، فرهنگی و مذهبی تقسیم شدند. بیشترین فعالیت فراغتی دختران، از نوع فراغت انفعالی خانگی و ارتباطی مجازی و کمترین آن فراغت فرهنگی بوده است. فراغتهای فرهنگی، انفعالی خانگی و انفعالی بیرونی با سرمایه اقتصادی و فرهنگی قرابت بیشتری داشته، در حالی که فراغت مذهبی، ارتباطی واقعی و مجازی با سرمایه اجتماعی قرابت بیشتری داشتهاند. در مجموع، میتوان گفت با توجه به سطح پایین سرمایه فرهنگی و اقتصادی دختران در شهر گیلانغرب، سرمایه اجتماعی، نوع و میزان فعالیت فراغتی آنها را تعیین کرده است و فعالیتهای فراغتی اصلی (انفعالی) که نتیجه سرمایه اجتماعی و ساختار فرهنگی و اجتماعی جامعه است در راستای بهبود و توانمندسازی فرهنگی دختران نیست. بنابراین سیاستگذاران و برنامهریزان فعالیتهای فراغتی میبایست به بستر و زمینه شکلگیری فعالیتهای فراغتی، چگونگی گذران اوقات فراغت دختران و پیامدهای چنین فعالیتهای فراغتی توجه داشته باشند.
Leisure is an opportunity to restore physical, mental and psychological health and cultural and social empowerment. According to the problems of unemployment, marriage, and the socio-cultural structure that governs girls' daily lives in small towns, spending their leisure time is particularly important. The purpose of this study was to investigate leisure activities of unmarried girls in Gilan Gharb. The research method was quantitative in terms of survey implementation and a questionnaire with a sample of 315 unmarried girls aged 18-35 years was used to collect data. Girls' leisure activities were subdivided into six categories of actual communication, virtual communication, external passivity, home passivity, culture, and religion by exploratory factor analysis. Most of the girls' leisure activities were in the form of passive in-house leisure and virtual communication, the least of which was cultural leisure. Cultural, home-passive, and passive-leisure leisure activities were more closely related to economic and cultural capital, while religious leisure, real and virtual communication were more closely related to social capital. Overall, According to the low level of cultural and economic capital of girls in Gilan Gharb, social capital determines their type and amount of leisure activity, and the main (passive) leisure activities that result from social capital and cultural and social structure of society is not to promote cultural empowerment of girls. Therefore, policy makers and planners of leisure activities should pay attention to the context of leisure activities, how girls spend their leisure time and the consequences of such leisure activities.
ملخص الجهاز:
در مجموع ، ميتوان گفت با توجه به سطح پايين سرمايه فرهنگي و اقتصادي دختران در شهر گيلان غرب ، سرمايه اجتماعي، نوع و ميزان فعاليت فراغتي آنها را تعيين کرده است و فعاليت هاي فراغتي اصلي (انفعالي) که نتيجه سرمايه اجتماعي و ساختار فرهنگي و اجتماعي جامعه است در راستاي بهبود و توانمندسازي فرهنگي دختران نيست ؛ بنابراين سياست گذاران و برنامه ريزان فعاليت هاي فراغتي ميبايست به بستر و زمينه شکل گيري فعاليت هاي فراغتي، چگونگي گذران اوقات فراغت دختران و پيامدهاي چنين فعاليت هاي فراغتي توجه داشته باشند.
دسته دوم ، علاوه بر توصيف فعاليت فراغتي، نقش متغيرهاي مستقل را بر فعاليت فراغتي بررسي کرده اند که از جمله آنها ميتوان اشتاره کرد به : رستتگار خالد و همکاران (١٣٩٥) نقش فن آوريهاي ارتباطي جديد در کاهش فراغت فعال جوانان و افزايش ستترمايه اجتماعي جوانان ، قليپور و همکاران (١٣٩٥) نقش جهاني شدن ارتباطات (اينترنت و ماهواره ) در کاهش فراغت فعال زنان جوان ، ادريسي (١٣٩٣) نقش سترمايه اقتصتادي در ترجيحات فعاليت فراغتي دانشتجويان دانشتگاه آزاد و دانشتگاه تهران ، عباس زاده و همکاران (١٣٩٢) نقش ستتترمايه فرهنگي و ستتترمايه اجتماعي در اوقات فراغت دانش آموزان ، ابراهيمي و مستتلمي پطرودي (١٣٩٠) نقش ستترمايه فرهنگي عيني و نهادي در اوقات فراغتت زنتان ، زارع و متالکي عتذاري (١٣٩٤) رابطه نظام ارزشتتتي و نوع فراغت جوانان ، رفعت جاه و همکاران (١٣٨٩) رابطه ارزش و نگرش ، سبک زندگي، نوع مصرف رسانه اي و ميزان اطلاع خانواده با فراغت دانشتتتجويان دختر دانشتتتگاه تهران ، خواجه نوري و مقدس (١٣٨٧) رابطه فن آوري ارتباطي، دلبستگي به دوستان ، مذهبي بودن و دلبستگي به مدرسه با فراغت دانش آموزان دبيرستاني.