خلاصة:
هدف از این تحقیق، تبیین و ارزیابی روششناختی فرایند تحلیل مفهومی «تربیت» در پژوهش «درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران» (باقری، 1389) است. تبیین این فرایند به روش تحلیل پسرونده و ارزیابی آن نیز به شیوه نقد بیرونی و درونی انجام شده است. در این راستا ابتدا تحلیل مفهومی مورد استفاده برای تعریف تربیت در این پژوهش، به لحاظ روششناختی تبیین شده که به شناسایی هفت مفروض انجامیده است. سپس این فرایند و مفروضات و نتایج آن، از وجوه متعددی و با تکیه بر پنج ملاک مورد نقد و ارزیابی واقع شدهاند. اهم مواردنقد عبارتند از: 1. بیتوجهی به جنبه ابداعی فلسفه تربیت و وجه اعتباری مفهوم تربیت؛ 2. عدم استفاده از استدلال جدلی در پردازش مفهوم تربیت؛ 3. عدم اشاره به مبانی ناظر به بیان واقعیات و حقایق فطری زندگی انسان در تعریف تربیت؛ 4. ملاحظه نکردن نیازها و جنبههای اجتماعی زندگی انسان در تعریف تربیت؛ 5. ملتزم نبودن به ملاکهای اعتباربخشی به مفاهیم تربیتی؛ 6. بیتوجهی به بسیاری از مفاهیم تربیتی قابل درج در شبکه معنایی تربیت اسلامی؛ 7. در نظر نگرفتن جنبههای ثابت و متغیر برای مفهوم تربیت؛ و 8. فراگیرنبودن تعریف پیشنهادی تربیت نسبت به ابعاد مختلف تحول آدمی.
The purpose of this research is to methodologically explain and evaluate the process of the conceptual analysis of "education" in the research entitled "An Introduction to the philosophy of education in the Islamic Republic of Iran" (Baqeri, 2010) and to identify the strengths and weaknesses of this process and its results. This process has been explained by retrospective analysis and external and internal critique. To achieve the objectives of the study, the process of conceptual analysis used to define “education” in the “research” was methodologically explained, leading to the identification of seven methodological assumptions for this process. Then, its methodological assumptions were evaluated on the basis of a set of criteria that explain the methodology of processing educational concepts in the philosophy of education with an Islamic approach. These criteria are as follows: 1. No attention to the innovative aspect of the philosophy of education and the credential aspect of concept of education; 2. Not using controversial reasoning in processing the concept of education; 3. No reference to the foundations of stating the natural realities of the human life in defining education; 4. Not considering the needs and aspects of human’s social life in definition of education; 5. Not being committed to the criteria of accrediting educational concepts; 6. Ignoring many of the educational concepts that can be inserted in the semantic network of the Islamic education; 7. Not considering the fixed and changeable aspects of the concept of education; and 8. No far-reaching definition of education that convers various dimensions of human’s evolution.
ملخص الجهاز:
تعريف مورد بحث با توجه به اينکه براساس بررسي ريشـه اي واژه تربيـت و مقايسـه آن بـا واژه هاي مشابه از آيات قرآن استخراج شده سعي کرده است نتيجه تحليل مفهومي خود را از متـون ديني بگيرد و به دين مستند (و نه منتسب ) نمايد؛ اما اين جهت گيري صرفا زباني و واژه شناختي در ارائه تعريفي تجويزي از تربيت و مؤلفه هاي مفهومي آن ، در فلسفه تربيـت بـا رويکـرد اسـلامي بـا اشکالاتي مواجه است ؛ زيرا در اين عرصه فلسفي، بنابر ملاک اول چنانکه گذشت نتايج حاصـل از بررسي ريشه اي واژگان و يافته هاي برآمده از بررسي تربيتي بافت و سـياق آيـات در رونـد پـردازش مفاهيم تربيتي و در مقام تعريف تربيت تنها ميتوانند نقشي الهام بخـش داشـته باشـند کـه فضـاي معنايي مفهوم مورد نظر را تا حدي روشن کنند و احتمالاتي را به دست دهند تا خلق و ابداع مفهـوم هنجاري تربيت با ملاحظه آنها صورت گيرد و لذا نبايد توجيه نتايج فرآيند تحليـل مفهـومي تربيـت (در مقام داوري) صرفا بر اين نوع مباحث تفسيري و زبان شناختي انجـام گيـرد؛ درواقـع هـر چنـد تعاليم قرآني و مضامين تربيتي برگرفته از آنها قابليت و ظرفيـت فراوانـي در تربيـت شايسـته انسـان دارند چنانچه برخي از مفسران قرآن هدف اصلي دين اسلام را تربيت آدمـي (تفسـير نمونـه ، ج ۱۱: ص ۳۶۱) ميدانند وحتي ميتوان مقصود اصلي نزول وحي را تربيت همه جانبه انسان در هر زمان و مکان براساس دين دانست ، اما بايد توجه نمود که بنا بر ملاک اول نقد، قرآن و ساير متون اسـلامي را هرگز نبايد به عنوان کتاب هاي نظريه پردازانه اي درباره تربيت آدمي در نظر گرفت که درصدد ارائـه نظريه هايي فلسفي درباره چيستي، چرايي و چگونگي تربيت آدمي و يا طـرح نظريـه هاي کـاربردي درخصوص تنظيم جريان تربيت (در همه ابعاد و ساحت ها و در همه مراحل آن ) باشند؛ ازاين رو از مباحث تربيتي قرآن و روايات با وجود اينکه عمدتا ناظر به مباحث ساحت تربيت دينـي و اخلاقـي به ويژه افراد بالغ و بزرگسال بوده اند (با توجه به حـوزه عمـل تربيتـي مـورد تأکيـد و داراي اولويـت رهبران الهي)، حتي در اين ساحت خاص نيز نبايد انتظار داشت که بحث هايي درباره تبيـين مـدلل چيستي و چرايي و چگونگي تربيت ديني و اخلاقي (يعني فلسفه تربيـت دينـي و اخلاقـي) داشـته باشند و يا اينکه نظريه هاي تربيتي کاملا کاربردي را در همين زمينه عرضه نمايند.