خلاصة:
صفاءالقلوب اثر ارزشمندی است که فقط یک نسخۀ خطی در کتابخانۀ ملّی تبریز از آن وجود دارد و تاکنون هم تصحیح نشده است. این کتاب را عبدالرحیم حزین شیروانی در دورة قاجار در 19 گفتار و 11 حکایت و یک خاتمهای کوتاه در دعای خیر در حق کاتب به اقتفا از نان و حلوای شیخ بهایی و در وزن و قالب آن سروده است. مقالة حاضر به روش اسنادی- توصیفی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای بررسی و تحلیل شده، در صدد پاسخگویی به این پرسش است که بارزترین ویژگیهای سبکی صفاءالقلوب چیست؟ به این منظور، مهمترین ویژگیهای صفاءالقلوب در سه سطح فکری، زبانی و ادبی همراه با معرَّفی نسخه و ویژگی رسمالخط آن، بررسی و تلمیحات و تضمینهای به کار رفته، تخریج و مصدریابی شده است. یافتههای پژوهش مبنی بر آن است که این اثر از جهتی ویژگیهای سبک کهن را دارد و از جهتی رد پای واژهها و اصطلاحات روز و کاربردهای نو در لابلای این نسخه مشهود است. ویژگیهای سبکی و رسمالخط نسخه، در دو نسخه دیگر نیز دیده میشود. تنها 7 درصد ابیات مردّف، هستند. پیروی از نان و حلوا نیز در جای جای نسخه نمود دارد. مؤلفّ این اثر، غیر از شیخ بهایی، به اشعار مولوی و عطار و صائب نیز نظر داشته است.
ملخص الجهاز:
عبدالرحيم غير از وزن و قالب در موارد ديگري نيز از شيخ بهايي پيروي کرده از جمله : تضمين از سخنان وي، موضوعاتي تقريبا همسان با موضوعات نان و حلوا از جمله سخن گفتن از عهد الست ، عشق ، استفاده از مضامين عرفاني و اخلاقي يکسان ، بهره گيري از حکايات و استفاده از برخي واژگان مشترک از جمله واژه « يکدمک »:يکدمک بر سوي ما آورد رو(همان : ٢١٢) يک دمک با خود آ ببين چه کسي از که دوري و با که هم نفسي (شيخ بهايي،٣١:١٣٩١) اين مثنوي شامل ١٩ گفتار و ١١ حکايت است و در پايان به دعاي خير در حق کاتب پايان مييابد.
در ص ٢٠١ نيز دو بيت را با مشابهت زياد زير هم نوشته است : ما سوي الله را زند بر پشت پاي جمله را فاني بداند بيوفاي جمله عالم را زند بر پشت پاي جمله را فاني بداند بيوفاي ( شيرواني، ٤٧٤: ٢٠١) در نسخۀ حاضر، برخي ايرادات در جابجايي واژه ها ديده ميشود که از سهل انگاري کاتب ناشي شده و همين امر ساختار وزني را با اشکال مواجه کرده است از جمله : در نجات دوستان آن بيوفا خواست خويش را جان سازد فدا (همان :١٨٤) چون ببين آن زن پا به عفت فشرد وز مهالک دان چه سان جان برد برد (همان :١٨٩) گفت از احسان بگزيده آن زن ياري الطاف آن با خويشتن (همان :١٩٥) يک جواني شد ديد و شيدايي او واله و حيران سر تا پاي او(همان :٢٠٣) بود شيخي اندر بصره ذو وقار صاحب کشف و کرامت با تبار(همان :٢١٠) مورد سوم که دلالت بر مسوده بودن نسخه دارد،حرکت نسخه شناسي است که جنبۀ يادآوري کردن براي خود مولف دارد.