خلاصة:
در سالهای اخیر موضوعاتی مانند مطالعات فلسفی، تاریخی، جامعهشناختی درباره علم، علوم انسانی و تکنولوژی و نقش آنها در فرایند توسعه و پیشرفت کشور با استقبال بسیاری همراه شده است. بحث فلسفی درباره نسبت علم و تکنولوژی و به خصوص علوم انسانی و سیاستگذاریها، برنامهها و نهادها، به عنوان تکنولوژیهای نرم/ انسانی/اجتماعی میتواند ما را در چگونگی سیاستگذاری و برنامه ریزی بهینه علمی و فناوری در عالم انسانی و اجتماعی یاری دهد. کتاب «علوم انسانی به مثابه تکنولوژی» میکوشد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا علوم انسانی را میتوان به مثابه تکنولوژی فهم کرد؟ و از این فهم در سیاستگذاری علوم انسانی و تکنولوژیهای انسانی و اجتماعی بهره برد؟ و این بحث را با انجام مطالعاتی موردی در عرصه فناوریهای اطلاعاتی و فقه، با بهرهگیری از رویکرد عقلانیت نقاد به شکل ملموسی شرح و بسط میدهد. در این مقاله پس از معرفی کتاب، ملاحظاتی انتقادی در ارتباط با برخی از مدعیات اصلی کتاب مطرح میگردد؛ به ویژه این دیدگاه که فقه را باید به مثابه تکنولوژی فهم کرد. در پایان پیشنهاداتی برای اصلاح و تکمیل این کتاب و تبدیل آن، به یک کتاب درسی ارائه میشود.
In recent years, the topics of philosophy of humanities, philosophy of technology and the role of humanities and technology in the process of development have been widely welcomed. A philosophical discussion about the relation of science and technology, especially the relation of humanities, programs, and institutions as soft technologies, can assist in science and technology policymaking in human and social life. The book "Humanities as Technology" answers the fundamental question: “Can humanities be understood as technology and can this understanding be used in the policymaking of humanities and soft technologies?” The authors of this book elaborate on this discussion by conducting case studies in the field of information technology and jurisprudence, using the approach of critical rationality. In this article, after introducing the book, critical points are raised in relation to some of the main claims of the book; in particular, the view that jurisprudence should be understood as mere technology. In the end, suggestions for modifying and completing this book and turning it into a textbook are presented.
ملخص الجهاز:
نویسندگان در فصل اول (با عنوان مقدمه ، ص ١٣-٢٢) به این نکتـه اشـاره مـیکننـد کـه بسیاری خواستار آن هستند که به نقش علوم انسانی در جهت دهـی بـه علـوم و تکنولـوژی جدید توجه شود؛ اما پرداختن به ایـن مهـم مسـتلزم آن اسـت کـه علـوم انسـانی نظـری و تکنولوژیهای انسانی از نظر معرفت شناختی شناخته شـوند تـا از خلـط مفهـومی آن هـا کـه تبعات نامطلوبی در سیاستگذاری علمی و فناوری به همـراه دارد، پرهیـز گـردد.
بـه عقیـده نویسـندگان ، تکنولـوژیهـایی کـه بـا بهـره گیـری از محصولات نظری علوم انسانی و اجتماعی ساخته میشوند، ممکن است نتایج غیرمنتظـره یـا نامطلوبی به همراه داشته باشند؛ از این رو لازم است تا حد امکان از راه ارزیـابی نظریـه هـای علمی و فرایند ساخت و بهره گیری از تکنولوژیهای انسانی، خود را برای مواجهه با تبعـات مورد اشاره آماده کرد.
٤. ٥ به لحاظ متن درسی هر چند درسی که مستقیما با عنوان این کتاب ارتباط داشته باشد، در برنامه درسی رشته هـای مختلف دانشگاهی دیده نمیشود، اما این کتاب میتوانـد پـس از انجـام اصـلاحاتی کـه بـه برخی از آنها در همین مقاله اشاره میگردد، به عنوان یـک کتـاب کمـک درسـی، در دروس متعددی از جمله فلسفه علوم انسانی، فلسفه تکنولوژی (در رشـته فلسـفه علـم و فنـاوری و مطالعات علم و فناوری) و فلسفه فقه (در رشته فقه و حقوق ) استفاده شود.
با پذیرش این معنا درباره علم و تکنولـوژی، ایـن پرسـش مهم مطـرح مـیگـردد کـه معنـای وجـوه دوگانـه علـوم انسـانی چیسـت ؟ نویسـندگان بـا ذکر مثالی میکوشند معنای وجوه دوگانه علوم انسانی را روشن کنند: برای نمونه روان شناسی تکاملی ویژگی های شخصـیتی و شـناختی را از زاویـۀ تکـاملی تبیین میکند.