ملخص الجهاز:
خسرو و شيرين و فرهاد چه شورانگيز پيکرها نگارد کلک مشکينت الا اي خسرو شيرين کـه خـودبي تيشـه ١ همان منبع ج ۵ ص ١٠٣٠ ٢ همان منبع ج ۵ ص ١٠ فرهادي ج ١، ديوان (ص ١٠٩) موضوع عشق خسرو و شيرين و فرهاد از عمده ترين موضوعات عاشـقانه در ادب فارسـي است که همواره مورد عنايت شاعران و نويسندگان بوده است منظومه ي خسرو و شـيرين از زيباترين منظومه هاي عاشقانه است که به وسيله نظامي سروده شـده اسـت و پـس از او ازسوي شاعران مختلف مورد تقليد قرار گرفتـه اسـت بيـت فـوق تلميحـي اسـت بـه ايـن ماجراي عاشقانه که شهريار بارها در ديوان خود از اسامي موجود در اين منظومه اسـتفاده کرده است دراين بيت نيز شاعر براي بيان معاني مورد نظر خود، به ايـن منظومـه و عناصـر آن تلميح کرده است .
شور فرهادم به پرسش سربزير افکنده بود اي لب شيرين جواب تلخ سربالا چرا؟ ج ١، ديوان (ص ١٨٤) شهريار در غزل "حالا چرا؟"به مرحله اي مي رسد که ديگر رغبتي به بازگشت بـه عشـق مجازي ندارد و هيچ علاقه اي در اين جهت از خود نشان نمي دهد و در ضـمن بيـان ايـن حقيقت ، در ميان غزل با آوردن بيت بالا به نام فرهاد تلمـيح کـرده اسـت کـه ماننـد خـود شاعر درعشق ناکام مانده است بيستون گر گذري گوش فراده کـه هنـوز نالـه ي دلشـکن کـوهکن آيـد بيـرون ج ١، ديوان (ص ١٨٧) اين بيت ، يادآور بيتي مشهور مي باشد به اين مضمون : امشب صداي تيشه ازبيستون نيامد شايد به خواب شيرين فرهاد رفته باشد عشق خسرو تا شود همرنگ داغ کوهکن چون بکام خنجر شـيرويه شـيرين کـرده اند ج ١، ديوان (ص ١٩٤) بيت تلميحي است به کشته شدن خسرو به دست فرزندش "شيرويه " که در روايت نظامي با کشته شدن خسرو و درپي آن مرگ شيرين در کنار خسرو، پايان عشق نافرجام آنهاست که اين قسمت داستان با روايت فردوسـي در شـاهنامه تفاوتهـايي دارد.