خلاصة:
«مرثیه»گونه ای شعر است که در سوگ خویشاوندان، یاران، پادشاهان، وزیران،
بزرگان قوم، عالم ان دین و شرح ائمه ی معصومین علیهم السلام سروده شده
باشد. در مرثیه، به بیان و یاد مناقب، فضایل و مکارم شخص درگذشته
می پردازد، شان و مقام او را گرامی می دارد و از دست رفتنش را ضایعه ای
عظیم جلوه می دهد. مرثیه های شاعران معاصر سرشار از احساس همدردی و
گویای ه مدلی طبقات گوناگون اجتماعی از خواص و عوام در بروز حوادث
ناگوار روزگار نظیر بیماری، زندان، وفات بزرگان دین و مرگ عزیزان و
خویشان می باشد. کوشش شاعران، ارائه مضامین و تصاویر شعری، ذکر
اعتقادات مذهبی، آیین و آداب اجتماعی و باورهای عامیانه در هنگام سوگواری
به منظور بیان احساسات و عواطف ظاهری و باطنی خود و مردم روزگار
می باشد. در این مقاله به بررسی عنصر«حسرت و اندوهباد»و جنبه های
مختلف آن در اشعار یکی از شاعران پایداری (شهریار ) پرداخته می شود و
همراه با ذکر شاهد، تحلیلی از آن صورت می گیرد.
ملخص الجهاز:
با اين همه و از بين آنچه پيرامون مرثيهي خاص عاشورا و قيامهاي ائمه(ع) ميتواند جايگاهي مناسبتر داشته باشد؛ تعريف اخير از اميرجلال الدين غفاري در فرهنگ غفاري است؛ زيرا در اين معرفي آنچه بيشتر مدّنظر محقق ميباشد، همان شيوهاي است که در دوران برگزاري مراسم عزاداري اهل بيت(ع)، خاصّه امام حسين(ع) و يارانش در ايام محرم برگزار ميشود و کماکان ادامه دارد.
مرثيهسرايي در ايران پيش از اسلام سرودن مرثيه هنگام سوگواري براي مردگان، از ديرباز در بين همهي ملل رايج بوده است؛ بنابر قول مشهور، بسياري از تذکره نويسان، از جمله دولتشاه سمرقندي صاحب تذکره الشعراء، و عوفي در لباب الالباب، اولين شعري که سروده شده، شعر معروف حضرت آدم در رثاي فرزندش هابيل است.
دلتنگ غروبي خفه بيرون زدم از دررفتم که به کوي پدر و مسکن مألوفافسوس که کانون پدر نيز فرو کشت در مشت گرفته مچ دست پسرم راتسکين دهم آلام دل جان به سرم رااز آتش دل باقي برق و شررم را (شهريار،1039:1391) تلخترين خاطره زندگي شهريار، جدايي او و مرگ مادرش است؛ استاد در رثاي او شاهکار ماندني «اي واي مادرم» را ميسرايد: -آهسته باز از بغل پلهها گذشت/ در فکر آش و سبزي بيمار خويش بود/ اما گرفته دور و برش هالهاي سياه/ او مرده است و باز پرستار حال ماست/ در زندگي ما همه جا وول ميخورد/ هر کنج خانه صحنهيي از داستان اوست/ در ختم خويش هم به سر کار خويش بود/ بيچاره مادرم (همان:863).