خلاصة:
تمدنی که بعد از عصر روشنگری در دنیای غرب شکل گرفت و با گسترش
نظام جهانی به دیگر مناطق نیز سرایت کرد، درکنار تغییر و تحولات مثبتی که
در عرصه های مادی و معنوی حیات انسانی و ساختارهای سیاسی اقتصادی
جوامع پدید آورد، لطمات و زیان های سنگینی نیز بر هویت تاریخی، فرهنگی
و ساختارهای ارزشی آنها وارد ساخت. بی هویتی، بیگانگی از خود و
ارزشهای ذاتی انسانی، جنگها و فجایع انسانی، تنزل جایگاه و مرتبه انسا ن
به حد کالاهای تولیدی و در یک کلام تغییر ماهیت نظام های اجتماعی از
جمله پیامدهای مدرنتیه بودند که واکنش تند و انتقادی اندیشمندان و
مصلحان اجتماعی را برانگیخت . اندیشمندان و جامعه شناسان و فیلسوفان و
اهالی فضل و فرهنگ هریک بخشی از صدمات و لطمات تمدن جدید بر پیکره
جوامع انسانی را برگرفته و به افشاگری پرداختند . استاد محمد حسین شهریار
نیز به عنوان فردی از آحاد فرهیخته و روشن ضمیر جامعه خود نسبت به
پیامدهای زیان بار مدرنیته به تاریخ و فرهنگ و هویت بومی ملی خود بی
تفاوت نبود و با تکیه بر بینش و بصیرت خود و ضمن مواجهه مثبت و
منصافانه با وجوه ارزنده تمدن جدید ، جامعه خود را از نسبت به تبعیت و
دنباله روی کورکورانه از تمدن جدید و شیوه های آن هشدار می داد و آنها ر ا
از نیرنگ و فریبکاری آن بر حذر می داشت؛ مواردیکه با شواهد مثالی لازمه در
ادامه مقاله آورده شده اند.
ملخص الجهاز:
پرسش هايي از ايـن دست که : رويکرد استاد شهريار در مواجه با تمدن جديد و دستاوردهاي فني و فکـري آن چه بوده و مهمترين وجه يا وجوه مشترک نگرش ايشان با نگرش بزرگان انديـشه انتقادي نسبت به مدرنيته چيست ؟ چگونه ، به چه علت و با توجه به کدام بخش از مؤلفه هاي فکري شهريار مي توان ادعا کرد که حداقل بخشي از نگرش او بـه مدرنيتـه همسو ودر راستاي انديشه هاي انتقادي بوده است ؟ و ديگر اينکه تفاوت اساسـي تلقـي شهريار از مدرنيسم با تلقي و تصور سنتگرايان محض و همچنين برخي از روشـنفکران همدوره خود چه بوده است ؟ آيا ايشان نيز به مانند دو گروه ياد شده تمدن جديد را با تمام عناصر و اجزا و مباني تشکيل دهنده اش کليتي واحد و يکپارچـه و غيـر قابـل تفکيک تصور مي کرد يا معتقد بود تمـدن جديـد داراي اجـزا و عناصـر سـاختاري نـا همسان و تفاوت مي باشد که مي تـوان بـراي بهـره گيـري و برخـورداري از مزايـا آن ، عناصر واجزاي مثبت و سازنده آن را از عناصر ناسازگار با فرهنـگ و باورهـاي اصـيل بومي جدا ساخته و با بومي سازي شان در مسير رشد و ترقي جامعه بکار بست ؟ با پاسخگويي به اين سوالات است که مي توان ضمن مشخص کردن موضع گيـري شهرياردر قبال تمدن جديد، نمونه ديگر از عمق انديشه و ظرافـت هـا و ظرفيـت هـاي فکري ايشان بر علاقمندان آن شاعر فرهيخته ارائه گردد.