ملخص الجهاز:
سرانجامی: چرا زبان حافظ و شهریار خاص میماند؟ تأثیرپذیریِ شهریار از سبک زبانیِ حافظ به خاک خواجهی استاد من چو میگذری رسـان سلامـی از این کـودک دبستانـی محمدحسین شهریار، شاعر بزرگ معاصر ایران كه در عرصهی نظیرهگویی و اقتفای اشعار حافظ، تفننی نزدیك به تخصص و میلی عاشقانه و مبالغهآمیز داشت و بسیاری از غزلهای حافظ را اقتفا نموده و غزلهایی استادانه سروده و در یك مورد نیز در مقام غلبات احوال شاعرانه خود را «حافظ ثانی» دانسته (شهریارا چه رهآورد تو بود از شیراز / كه جهان هنرت حافظ ثانی دانست [رهآورد شیراز، 1390، ص119، ب8]) 1 بارها به برای جلوگیری از تکرار، ارجاعات متنی دربارهی دیوان حافظ و دیوان شهریار، تنها به شمارههای صفحه و بیت بسنده شدهاست؛ و نسخههای مورد پژوهش، چنیناند: دیوان حافظ: به تصحیح و توضیح پرویز ناتل خانلری، 1362، تهران: خوارزمی؛ و دیوان شهریار، 1390، تهران: زرین.
(همان، ص123) کاربرد زبان کنایی، هم در زبان خاص، هم عام بسیار معمول است؛ اما آنچه در این زمینه شعر حافظ و شهریار را ویژه میگرداند، کاربرد کنایههای عرفی در کنار کنایههای زبان خاص است.
آشناییِ بسیار وی به زبان عام سبب شد، در ساخت این ضربالمثلها پیروز باشد؛ و مردم آن را بهکار بندند: پیر پیمانهکش من که روانش خوش باد / گفت پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان (ص776، ب6) در غزل شهریار نیز کنایههای عرفی و مَثَل مستقیم و غیرمستقیم بهوفور وجود دارد؛ اما چون هنوز عمر غزل وی به سالیان نرسیده، مصرع یا بیتی از او ضرب المثل نشدهاست.
برای یافتن این پرسش، نخست زبان خاص و عام و برخی ویژگیهای آن دو در شعر حافظ و شهریار بررسی، و اختلافها و شباهتهای کاربرد هردو زبان بیان شد.