خلاصة:
زمینه و هدف: یکی از مهمترین تجلیگاههای عشق، ادبیات و شعر است. در ادبیات فارسی واژه عشق اهمیتی ویژه دارد و در تفکر افلاطون نیز عشق از جایگاه والایی برخوردار است. بسیاری از شاعران سبک هندی درباره عشق، عاشقی، وصف معشوق و سختیهای عشق اشعار گرانسنگی سرودهاند؛ به بیانی دیگر، در اکثر دیوانهای شاعران سبک هندی، عشق به نوعی بنمایه اصلی مضامین و موضوعات شعری میباشد. بر همین اساس نگارندگان این پژوهش برآنند تا به بررسی عشق در شعر شاعران دوره صفوی (صائب تبریزی، طالب آملی، نظیری نیشابوری، عرفی شیرازی و کلیم کاشانی) با تکیه بر افکار و تقسیمبندی افلاطون از عشق بپردازند.
روش مطالعه: این پژوهش به روش توصیفی، و تحلیل محتوایی در اشعار شاعران عصر صفوی انجام شده است.
یافتهها: افلاطون عشق را گاه اشتیاق دارا شدن خوبی و گاه تقاضای تملک زیبایی میداند، پس عشق افلاطونی نیازمند زیبایی و کمالات معشوق است و عشق او وجه انسانی دارد و نمیتواند وصف واجب تعالی باشد، ازاینرو در همۀ کائنات سریان ندارد. از طرفی این عشق پلی است برای تصاحب عشق حقیقی و زیبایی مطلق.
نتیجهگیری: در اشعار شاعران صفوی نیز دیدگاه عشق افلاطونی دیده میشود. در نظر این شاعران عشق مجازی پایه و مقدمه رسیدن به عشق الهی و زیبایی مطلق است. بنابراین عشق آنان وجه معرفتشناسی نیز دارد. در نگاهی کلّی شاعران سبک هندی در غزلیات خود به بازتاب عشق مجازی یا جسمانی توجه بیشتری داشتهاند. در این زمینه از فراز و نشیبهای راه عشق سخن میرانند، از ارزشمندی و جایگاه بلند عشق، و همچنین از عاشق، درد و غم معشوق سخن میگویند و بر این باورند که عاشق جهت رسیدن به معشوق باید از امور دنیوی درگذرد. توصیفاتی که در زمینه عشق، عاشق و معشوق در اشعار این شاعران بیان شده است همسو با عقاید و آراء افلاطون میباشد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: One of the most important manifestations of love is literature and poetry. In Persian literature, the word love has a special importance and in Plato's thought, love has a high status. Many Indian poets have written precious poems about love, romance, the description of the beloved and the hardships of love; In other words, in most divans of Indian style poets, love is a kind of main theme of poetic themes and themes. Accordingly, the authors of this study intend to study love in the poetry of Safavid poets (Saeb Tabrizi, Talib Amoli, Naziri Neyshabouri, Orfi Shirazi and Kaleem Kashani) based on Plato's thoughts and division of love.
METHODOLOGY: This research is a descriptive method and content analysis in the poems of Safavid poets.
FINDINGS: Plato sometimes considers love as the desire to have goodness and sometimes the desire to possess beauty, so Platonic love needs beauty and perfection of the beloved and his love has a human face and can not be an obligatory description of transcendence, therefore it is not common in all universes. On the other hand, this love is a bridge to true love and absolute beauty.
CONCLUSION: The views of Platonic love can also be seen in the poems of Safavid poets. According to these poets, virtual love is the basis and prelude to achieving divine love and absolute beauty. Therefore, their love also has an epistemological aspect. In general, Indian poets have paid more attention to the reflection of virtual or physical love in their lyric poems. In this context, they talk about the ups and downs of the path of love, about the value and high status of love, as well as about the lover, the pain and sorrow of the beloved, and believe that the lover must go through worldly affairs to reach the beloved. The descriptions of love, lover and beloved in the poems of these poets are in line with Plato's ideas.
ملخص الجهاز:
بررسي عشق در شعر شاعران دورة صفوي (صائب تبريزي، طالب آملي، نظيري نيشابوري، عرفي شيرازي، کليم کاشاني) بر مبناي ديدگاه افلاطون محسن برهمند، محمّدرضا اکرمي *، سميرا رستمي گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد فسا، دانشگاه آزاد اسلامي، فسا، ايران .
روش مطالعه روش کار در اين پژوهش استقرايي بوده است و با استفاده از منابع دست اول و معتبر، جستجو در کتابها، مقـالات و پايان نامه ها و اشعار ديوان پنج شاعر برجستۀ عصر صفوي (صائب تبريزي، طالب آملي ، نظيري نيشابوري، عرفي شيرازي و کليم کاشاني ) به بررسي عشق در شعر شاعران اين دوره پرداخته شده است .
افلاطون در رسالۀ «فايدروس ١» عشق را اينگونه تعريف ميکند: «وقتي خواهش غريزي که از خود بيگانه است بـه اعتقادي که راجع به نيکي داريم فايق آيد و اين خواهش مربوط به درک و تملک زيبايي جسمي و لذت بـردن از آن باشـد و از شـهوت نيـرو گيـرد، عشـق ناميـده ميشـود» (فايـدروس ، افلاطـون : ص ١٢٢).
عاشـق راسـتين از ديدگاه صائب همواره در هجران معشوق بسر ميبرد: سخت ميخواهم که در آغوش تنگ آرم تو را هر قدر افشرده اي دل را، بيفشارم تو را عمرها شد تا کمند آه را چين ميکنم بر اميد آنکه روزي در کمند آرم تو را در حريم وصل از عاشق اثر جستن خطاست نيست ممکن خودنمايي در حرم محراب را (ديوان صائب ، ج ١: ص ٣٩) طالب آملي نيز در غزلهاي خود به عشق مجازي نظر داشته است .
Four treatises, Phaedrus treatise, translated by Mahmoud Sanaei, third edition, Tehran: Scientific and Cultural, Plato.
Divan, edited by Mohammad Ghahraman, Volume 1, Tehran: Scientific and Cultural.