خلاصة:
مسئله جایگاه علم و علل ایجاد آن یکی از مسائل مهمی است که در حوزه معرفتشناسی مورد توجه اندیشمندان اسلامی و غربی است. فیزیولوژیستها جایگاه علم را ذهن انسان به عنوان فاعل معرفت میدانند؛ ولی عدهای دیگر این رأی را نمیپذیرند. در بعد علل ایجاد علم متفکرانی مانند معتزله بر این باورند علم تنها از راه تحصیل و کسب متعارف حاصل میشود. درمقابل اشاعره تحصیل علم به نحو متعارف را صرفاً یک سنت الهی دانسته، معتقدند این روش هیچ گونه نقشی در کسب علم ندارد. اما امام صادق در حدیثِ موسوم به حدیث عنوان بصری خطاب به وی جایگاه علم را قلب دانستهاند و در بعد علل ایجاد علم، حقیقت بندگی، عمل به علم و طلب و دعا را به عنوان عوامل تأثیرگذار بر معرفت بر میشمارند. در این مقاله کوشیده شده است با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و در چارچوب عقلی به جایگاه علم (بخش اصلی فاعل معرفت) و نحوه دستیابی و تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت از منظر حدیث عنوان بصری پرداخته شود.
ملخص الجهاز:
از طرف ديگر از آن رو که علم مانند وجود حقيقتي تشکيکي و ذومراتب است ، يعني به نحو تشکيکي بر مصاديق خود منطبق مي شود، اختلافي که در مصاديق وجود دارد، به شدت و ضعف و اولويت و غير اولويت بر مي گردد؛ بنابراين مي توان گفت هر نفسي که آمادگي و استعداد بيشتري براي اتصال به عقل فعال داشته باشد، از علوم و معرفت بيشتري برخوردار است و هر نفسي که استعداد و ظرفيت کمتري داشته باشد، معرفت کمتري دارد؛ بنابراين آنچه سبب ايجاد علم مي شود، آن چيزهايي است که نفس را براي اين امر مهّيا کرده ، ظرفيت و استعداد آن را افزايش دهد که آن چيزها بنا بر فرموده امام صادق ع در اين حديث عبارت اند از: اول ، تقوا که محصول عبوديت و حقيقت بندگي حضرت حق است : «ِإنْ أَرَدْتَ اْلِعْلمََ فاطْلُبْ أَوًَّلاِ فيَ نفْسِکَ حَِيقَۀَ اْ لعُُبودَِ ّ يۀِ »؛ دوم ، عمل کردن به دانسته ها و به تعبير اين روايت شريف «ِباسِْ تعْمَاِلهِ »؛ سوم ، دعا و طلب فهم کردن : «اسَْتفِْهمِ الَّلهَُ يفِْهمْکَ » (مجلسي ، ١٤٠٣، ج ١، ص ٢٢٤) که آنها را بررسي دقيق خواهيم کرد.
امام صادق ع نيز در حديث شريف عنوان بصري به همين نکته اشاره کرده ، خطاب به وي فرمودند: اولين چيزي که در رسيدن به علم مؤثر است ، اين است که حقيقت عبوديت و بندگي را داشته باشي که حضرت آن را در سه چيز مي داند و بعد از تبيين آنها مي فرمايد اين کارها اول درجه تقوا مي باشد: «فهذا أول درجه التقي».