خلاصة:
مقالۀ پیش رو میکوشد تا با اتکا بر رویکرد نشانهمعناشناسی به تحلیل گفتمان ادبی، بررسی و دستهبندی سازوکارهای زبانشناختی و نشانهمعنایی گسست گفتمانی در رمان نگران نباش اثر مهسا محبعلی، از نویسندگان نسل چهارم ادبیات داستانی فارسی، بپردازد. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است. هدف نگارنده این است که با تکیه بر گفتمان ادبی این نویسنده، نشان دهد چگونه گسستها درون گفتمان شکل میگیرد و فرایند تولید و دریافت معنا را تحت تأثیر قرار میدهد. در این پژوهش، به این پرسشها پاسخ داده شده: انواع گسست گفتمانی در این رمان کداماند؟ کارکردهای زبانشناختی و نشانهمعنایی آنها چیست؟ طبق نتایج تحقیق، بسته به نوع حضور نشانهشناختی سوژۀ داستانی که مبتنی بر نظام گفتمانی بوِشی است، گسست را میتوان در دو دستۀ کلی زبانشناختی و نشانهمعنایی واکاوی کرد. فرضیه و استدلال اصلی پژوهش حاضر این است که کنش داستانی تحت تأثیر مؤلفههای تنِشی، بوِشی و رخدادی ـ پدیداری، دارای نقش ثانویه است و برونداد آن گسست نشانهمعنایی است با کارکردهای عاطفی، حسی ـ ادراکی ، هویتی و بوِشی.
By adopting a semiotic approach to literary discourse analysis, the present paper seeks to analyze and classify the underlying mechanisms of linguistic and semiotic discontinuity in the literary discourse of “ Don’t Worry” by Mahsa Moheb –Ali – the writer of forth generation of the Persian fictional literature. Research method is descriptive-analytical. The author aims to show how discontinuities emerge in this novel and affect the process of meaning production and perception. Thus the main objective of the current research is to respond to the following questions: 1. what are the major types of discursive discontinuity in this novel? 2. What are their main linguistic and semiotic functions? The results showed that according to the narrator’s mode of presence which takes the advantages of existential regime of discourse, it would be reasonable to investigate discontinuity under linguistic and semiotic titles. Under the influence of existential and eventual-phenomenal components of literary discourse, the main argument of this research is to insist on this fact that fictional action has been marginalized and occupies the secondary function and its output consists of semiotic discontinuity with affective, sensible –perceptual, identity and existential functions.
ملخص الجهاز:
شعيري (١٣٨٦) در مقالۀ «رابطۀ نشانه شناسي و پديدارشناسي، نمونه اي از تحليل يک اثر ادبي ـ هنري»، جهاني (١٣٨٨) در پژوهش خود با عنوان «بررسي روايي داستان کوتاه داش آکل در چارچوب رويکرد نشانه معناشناسي گفتمان »، شعيري و آريانا (١٣٩٠) در «چگونگي تداوم معنا در چهل نامۀ کوتاه به همسرم از نادر ابراهيمي»، دهقاني (١٣٩٠) در «بررسي تحليلي ساختار روايت در کشف المحجوب هجويري براساس الگوي نشانه شناسي روايي گرماس »، شعيري و کريمينژاد (١٣٩٠) در «تحليل نظام بوشي گفتمان : مطالعۀ موردي داش آکل اثر صادق هدايت »، آلگونه (١٣٩٦) در «پژوهشي درباب زمينه هاي نظري اتصال و انفصال گفتماني»، رضايي و ديگران (١٣٩٦) در «تحليل نشانه معناشناختي استعلاي مکان در داستان کوتاه بزرگ بانوي روح من : خوانش پديداري روايت » و اعلايي و عباسي (١٣٩٨) در «بررسي و تحليل سکوت در گفتمان ادبي با رويکرد نشانه معناشناختي، مطالعۀ موردي جاي خالي سلوچ اثر محمود دولت آبادي»، هرکدام بسته به کارکردهاي نشانه معنايي ابعاد و کارکردهاي گفتمان هاي گوناگون را با لحاظ ابعاد پديدارشناختي، روايي، حسي ـ ادراکي در تماميت نشانه معنايي آن ها و با لحاظ سير تطور رويکرد نشانه معناشناسي گرمسي مکتب پاريس ٧ از زمان انتشار پيرامون معنا٨ (١٩٨٣) تا نقصان معنا٩ (١٩٨٧) تا رويکردهاي نظريه پردازان پساگرمسي به تحليل گفتمان مورد مداقه قرار داده اند.