خلاصة:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی ساختاری درد ادراک شده براساس سیستمهای مغزی/رفتاری و حمایت اجتماعی با میانجیگری تحمل پریشانی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام بیماران مبتلا به میگرن مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی و دو کلینیک مغز و اعصاب در شهر تهران در سال 1399 بود که از میان آنها 374 بیمار به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس سیستمهای بازداری/فعالسازی رفتاری کارور و وایت (1994)؛ مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)؛ مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه دردهای مزمن محمدیان (1374) بود. دادههای پژوهش حاضر با استفاده از روش الگویابی معادلههای ساختاری تحلیل شدند. یافتهها: در پژوهش حاضر یافتهها حاکی از برازش الگوی ساختاری پژوهش با دادههای گردآوری شده بود. ضریب مسیر غیرمستقیم بین سیستم فعالساز رفتاری و درد ادراک شده منفی بود (001/0=P، 109/0-=β). درنهایت ضریب مسیر غیرمستقیم بین حمایت اجتماعی ادراک شده و درد ادراک شده منفی بود (001/0=P، 145/0-=β). نتیجهگیری: به نظر میرسد حمایت اجتماعی ادراک شده و نظام فعالساز رفتاری انگیزه فرد را برای تحمل پریشانی ناشی از درد با هدف کاهش آن فراهم میآورند. براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر مداخلاتی که تظاهرات سیستمهای مغزی/ رفتاری را تعدیل میکنند و فراهم آوردن گروههای حمایتی در جهت ارائه حمایت اجتماعی به بیماران مبتلا به درد میگرن پیشنهاد میشود.
Aim: The aim of this study was to determine the structural pattern of perceived pain based on brain/ behavioral systems and social support mediated by distress tolerance. Method: The research method was descriptive-correlational and the statistical population of the present study included all migraine patients referred to Bouali Hospital and two neurology clinics in Tehran in 2020, from which 374 patients were selected by convenience sampling method. Research tools include Behavioral Inhibition/ Activation Systems Scales by Carver & White (1994); Multidimensional Scale of Perceived Social Support by Zimet et al. (1988); Distress Tolerance Scale by Simons, & Gaher (2005) and Chronic Pain Questionnaire by Mohammadian (1995). The data of the present study were analyzed using structural equation modeling and Amos software. Results: The results indicated that the structural model of the research fit with the collected data. Indirect path coefficient between behavioral activation system and perceived pain was negative (P=0.001, β=-0.109). The indirect path coefficient between perceived social support and perceived pain was negative (P=0.001, β=0.145). Conclusion: It seems that perceived social support and behavioral activation system motivate the individual to endure pain-related distress in order to reduce it. Based on the results of the present study, interventions that modulate the manifestations of brain / behavioral systems and provide support groups to provide social support to patients with migraine pain are suggested.
ملخص الجهاز:
فصلنامۀ علمي- پژوهشي روان شناسي کاربردي، دورة ١٥، شمارة ٤ (٦٠)، زمستان ١٤٠٠، ٣١-١١ ISSN: 2008-4331- eISSN: 2645- 3541 مقاله پژوهشي الگوي ساختاري درد ادراک شده براساس سيستم هاي مغزي/ رفتاري و حمايت اجتماعي با ميانجيگري تحمل پريشاني ويدا دهقان پور١، امين رفيعيپور٢*، خديجه ابوالمعالي الحسيني ، 3 مهرداد ثابت ٤ و مهدي وحيد دستجردي 5 ١.
چکيده هدف : هدف پژوهش حاضر تعيين الگوي ساختاري درد ادراک شده براساس سيستم هاي مغزي / رفتاري و حمايت اجتماعي با ميانجيگري تحمل پريشاني بود.
ابزار پژوهش شامل مقياس سيستم هاي بازداري/فعال سازي رفتاري کارور و وايت (١٩٩٤)؛ مقياس چندوجهي حمايت اجتماعي ادراک شده زيمت و همکاران (١٩٨٨)؛ مقياس تحمل پريشاني سيمونز و گاهر (٢٠٠٥) و پرسشنامۀ دردهاي مزمن محمديان (١٣٧٤) بود.
آيا تحمل پريشاني در رابطه بين سيستم هاي مغزي/ رفتاري و حمايت اجتماعي ادراک شده با درد ادراک شده نقش ميانجگر دارد؟ روش روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي و جامعۀ آماري پژوهش حاضر شامل تمام بيماران مبتلا به ميگرن مراجعه کننده به بيمارستان بوعلي و دو کلينيک مغز و اعصاب در شهر تهران در سال ١٣٩٩ بود، که از ميان بيماراني که واجد شرايط ورود به پژوهش بودند ٣٧٤ بيمار به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند.
نتايج پژوهش حاضر همچنين نشان داد که تحمل پريشاني رابطۀ بين سيستم فعال ساز رفتاري و حمايت اجتماعي با درد ادراک شده را در بيماران مبتلا به ميگرن به صورت منفي و معنادار ميانجيگري ميکند.