خلاصة:
هدف: هدف پژوهش، تعیین نقش میانجیگر کفایت اجتماعی در رابطه بین تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهت گیری مذهبی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دختران دانشآموز پیشدانشگاهی منطقه 4 تهران در سال تحصیلی 95-1394 به تعداد 1187 نفر بود. طبق نظر کلاین (2016) و با توجه به احتمال افت، 240 نفر به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. بنابراین از بین 10 دبیرستان دولتی منطقه 4 تهران، دبیرستان های آبسال، صدیقه رودباری، امام محمدباقر و بنت الهدی صدر و سپس از هر دبیرستان 2 کلاس از 2 رشته علوم تجربی و ریاضی به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامههای کفایت اجتماعی پرندین (1385)، تفکر خلاق عابدی (1363)، هوش هیجانی بار- ان (1980) و جهت گیری مذهبی آلپورت و راس (1967) بود. پس از حذف 20 پرسشنامه ناقص، دادههای 220 نفر با استفاده از تحلیل مسیر تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد تفکر خلاق، هوش هیجانی و کفایت اجتماعی می توانند جهتگیری مذهبی درونی و بیرونی را به ترتیب به صورت منفی و مثبت (001/0=P) پیش بینی کنند. ضریب مسیر غیرمستقیم تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهتگیری مذهبی درونی به صورت منفی (104/0- =β، 001/0=P) و (226/0- =β، 001/0=P) و با جهتگیری مذهبی بیرونی به صورت مثبت (054/0=β، 006/0=P) و (117/0=β، 006/0=P) از طریق میانجیگری کفایت اجتماعی معنادار است. نتیجه گیری: با پرورش و تقویت متغیرهای مستقل پژوهش، میتوان دانش آموزان را به سوی جهتگیری مذهبی درونی سوق داد.
Aim: Determining the mediating role of social adequacy in relationship between creative thinking and emotional intelligence with religious orientation. Method: The research method was correlation and the statistical population of 1187 female vocational students in the 4th district of Tehran (2015-16). According to Klein (2016) and considering the probability of decline, 240 people were selected by multi-stage random sampling. Out of 10 public high schools, Absal, Sedigheh Roudbari, Imam MohammadBaqer and Bint Al-Huda Sadr, and then 2 classes from each high school in 2 fields of experimental sciences and mathematics were randomly selected. The research instrument were Parandin Social adequacy Questionnaire (2006), Abedi Creative Thinking (1984), Bar-on Emotional Intelligence (1980) and Allport and Ross Religious Orientation (1967). After removing 20 incomplete questionnaires, the data of 220 people were analyzed using path analysis. Results: The results showed that creative thinking, emotional intelligence and social adequacy can predict internal and external religious orientation negatively and positively (P = 0.001), respectively. Indirect path coefficient of creative thinking and emotional intelligence with internal religious orientation in the negative (β = -0.104, P = 0.001) and (β = -0.226, P = 0.001) and with external religious orientation is significant positively (β = 0.054, P= 0.006) and (β = 0.117, P = 0.006) through social adequacy mediation. Conclusion: By cultivating and strengthening the independent variables of research, students can lead to an internal religious orientation.
ملخص الجهاز:
ابزار پژوهش ، پرسشنامه هاي کفايت اجتماعي پرندين (١٣٨٥)، تفکر خلاق عابدي (١٣٦٣)، هوش هيجاني بار- ان (١٩٨٠) و جهت گيري مذهبي آلپورت و راس (١٩٦٧) بود.
يافته ها: نتايج نشان داد تفکر خلاق ، هوش هيجاني و کفايت اجتماعي ميتوانند جهت گيري مذهبي دروني و بيروني را به ترتيب به صورت منفي و مثبت (٠٠٠١=P) پيش بيني کنند.
دغدغه پژوهشگر و موضوع قابل تأمل اين است که جو مذهبي غالب در جامعه ، اعمال محدوديت هاي تربيتي و فرهنگي برخي خانواده ها براي دختران و نياز به تأييد همسالان (با توجه به دوره نوجواني) تا چه اندازه ممکن است دختران را به سوي يکي از ابعاد جهت گيري مذهبي سوق دهد و با توجه به نوع جهت گيري، چگونه از تفکر خلاق و هوش هيجاني خود براي کسب کفايت اجتماعي استفاده ميکنند.
اگرچه نتايج پژوهش هاي مختلف وجود رابطۀ بين متغيرهاي مطرح شده با جهت گيري مذهبي را تأييد کرده اند اما در هيچ يک از آنها به مؤلفه هاي جهت گيري مذهبي اشاره نشده است و اين خلاء پژوهشي در پژوهش حاضر با هدف تعيين نقش ميانجيگر کفايت اجتماعي در رابطۀ بين تفکر خلاق و هوش هيجاني با جهت گيري مذهبي در دختران دانش آموز مورد بررسي قرار گرفت و دو فرضيه زير مطرح شد: ١.
بدين ترتيب به نظر ميرسد گروه نمونه به دليل قرار داشتن در سنين نوجواني و اهميت کسب کفايت اجتماعي براي تأييد شدن از سوي ديگران ، احساس شايستگي و توانمندي و کاهش تنش ها، از هوش هيجاني و تفکر خلاق در راستاي جهت گيري مذهبي بيروني استفاده ميکنند.