خلاصة:
تربیت فرایندی دو طرفه است» همانگونه که مربی باعث رشد و تربیت متربی میگردد. خود مربی نیز از این فرآیند تاثیر
پذیرفته و رشد مییابد این تاثیرپذیری میتواند در حوزههای مختلف از جمله حوزههای عاطفی» اجتماعی اخلاقی» دینی و...
نمایان گردد. البته نباید از نظر دور داشت که این تاثیرپذیری متقابل در شرایط مختلف یکسان نخواهدبود. از دیگر سو
موترترین روش تربیتی آن است که مربی خود در مقام عمل, خود الگوی آن تربیتی باشد که برای متربی مطلوب میداند. به
عبارتی دیگر لازمة تربیت کردن تربیت شدن است و بالعکس. خانواده به عنوان اصلیترین کانون تربیت والاترین رسالتش.»
تربیت شایستة فرزندان است. تاثیری که خانواده از فرایند تربیت فرزندان میبذیرد. را میتوان در دو دسته معرفی کرد. دسته
اول رفتارهایی است که طی فرایند تربیت» در والدین ایجاد میشود. در دسته دوم در واقع به عنوان پیامد و نتیجه این تربیت
بر خانواده وارد میآید. از آنجا که در نظام تربیت الهی تمام جنبههای شسخصیتی آدمی مورد توجه است. لذا در خانواده دینی
این تاثیرپذیری وسعتی بیشتر از نظام تربیتی غیرالهی مییابد و در نظام دینی تربیت صحیح فرزندان, وظیفه و رسالتی الهی
برای والدین قلمداد میگردد و اینجاست که تاثیرپذیری خانواده از تربیت فرزندان چه به عنوان موجب رفتار شدن و چه به
عنوان پیامد و نتیجه» تمام ابعاد زندگی والدین را در بر گرفته و حتی به عنوان عملی صالح و یا غیر صالح در حیات اخروی نیز
تداوم مییابد. اما نباید از نظر دور بداریم که تربیت خانوادگی در اسلام و غرب دارای تفاوتهایی هستند و براساس این
تفاوتها خانوادهها نیز تاثیرات متفاوتی را تجربه میکنند. تفاوت تربیت در اسلام و غرب ناشی از تفاوت اهداف است. نگاه
اسلام با نگاه غرب به انسان تفاوت اساسی و بنیادی دارد تا آنجا که در این دو نوع نگاه» تعریف از سعادت برای انسان
متفاوت میگردد. و در نتیجه اهداف تربیتی نیز متفاوت خواهند بود. اسلام و غرب هر کدام بر اساس جهانبینی
خودء نگاهشان را به خانواده تنظیم میکنند و ارزش گذاریها در نظام خانواده بر اساس این جهانبینیها تنظیم میگردد.
نتیجه آنکه: تربیت یک مقولة دو جانبه است. همانطور که والدین خود مشغول تربیت هستند خود نیز در این فرایند تربیت
میشوند. هم به عنوان الگوی تربیتی و هم به به عنوان تکلیف دینی.
ملخص الجهاز:
از آنجا که در نظام تربيت الهي تمام جنبه هاي شخصيتي آدمي مورد توجه است ، لذا در خانواده ديني اين تاثيرپذيري وسعتي بيشتر از نظام تربيتي غيرالهي مي يابد و در نظام ديني تربيت صحيح فرزندان ، وظيفه و رسالتي الهي براي والدين قلمداد ميگردد و اينجاست که تاثيرپذيري خانواده از تربيت فرزندان چه به عنوان موجب رفتار شدن و چه به عنوان پيامد و نتيجه ، تمام ابعاد زندگي والدين را در بر گرفته و حتي به عنوان عملي صالح و يا غير صالح در حيات اخروي نيز تداوم مي يابد.
١ احمد بن فارس ، معجم مغاييس اللغه ، ج ٢، ص ٤٨٣ ٢ محمد بن مکرم اين منظور، لسان العرب ، ج ١٤، ص ٣٠٥ ٣ سعيد الشرتوني، اقرب الموارد، ج ١، ص ٣٨٦ ٤ لويس معلوف ، المنجد، مترجم محمد بندر ريگي ، ج ٢، ٥ فضل بن حسن طبرسي ، مجمع البيان في تفسير القرآن ، ج ١، ص ٥٥ ٦ ناصر مکارم شيرازي و ديگران ، تفسير نمونه ، ج ١، ص ٣٠ ٧ محمد علي حاجي ده آبادي ، درآمدي بر نظام تربيتي اسلام ، ص ٣٥ 54 معناي اصطلاحي تربيت هر يک از صاحب نظران براي تربيت تعاريف مختلفي بيان کرده اند که علت اين گوناگوني در تعاريف را مي توان ناشي از نوع نگرش آنها به مقوله تربيت دانست زيرا برخي تعاريف ناظر به روش ها و برخي ديگر ناظر به اهداف تربيت مي باشد به همين خاطر همه تعاريف جامع و کامل نيستند و اتفاق نظر بر يک تعريف واحد امري دشوار مي باشد.
غربيان ريشه بسياري از مشکلات خود را در کاستي ارزش هاي شخصيتي انسان مي داند و در نهايت مي توان گفت : مفهوم واقعي تربيت انسان کشاندن و هدايت او به سوي ارزش ها است و تاثير پذيري خانواده از فرايند تربيتي فرزندان در نگاه اسلام و غرب بهتر است که بگوييم به معناي تحول انسان است .