خلاصة:
هدف این مقاله ارزیابی میزان تحقق ابعاد سازمان یاد گیرنده بر اساس مدل واتکینز و مارسیک در بانک های دولتی ایران(ملی،سپه،کشاورزی و مسکن)است. در این مطالعه تلاش بر این است کهراهکار هایی برای تبدیل بانک های دولتی به بانک یادگیرنده ارائه شود.پژوهش انجام شده از بعد مخاطب، کاربردی و از بعد هدف،توصیفی است.داده ها،از طریق پرسشنامه استاندارد((DLOQ بر اساس مدل هفت گانه واتکینز و مارسیک گردآوری شده است.بدین منظور،پرسشنامه پژوهش،در بین نمونه ای شامل 384 تن از مدیران و کارکنان بانک های دولتی شهر تهران،توزیع گردید. تحلیل داده های جمع آوری شده،توسط نرم افزار SPSS نسخه 21،انجام شد.بر اساس یافته های پژوهش،وضعیت بانک های دولتی ایران بر روی پیوستار سازمان یادگیرنده،ضعیف و متوسط ارزیابی می گردد و نشان می دهد این بانک ها با وضعیت مطلوب سازمان های یادگیرنده فاصله دارند.به منظور رفع دلایل شناسایی شده برای عدم تطابق بانک های دولتی با ویژگی های سازمان یادگیرنده و کاهش فاصله آن ها با شرایط مطلوب سازمان یاد گیرنده،راهکارهایی پیشنهاد شده است.
This paper, is aimed at assessing the learning organization dimensions in Iranian public banks (Melli, Sepah, Keshavarzi, and Maskan). We applied the Watkins and Marsick model, to study the level of organizational learning in above-mentioned banks. The paper, from user view, is an applied and in terms of its goal is a descriptive-survey one. The data were collected through the standardized DLOQ questionnaire which was designed based on seven-dimensional model of Watkins and Marsick. The questionnaire was distributed among 384 of the above-mentioned bank managers and staff working at the Tehran branches. We used the SPSS software, version 21, to analyze the data. The findings of the study indicated that the public banks in Iran could be evaluated as weak and moderate on the continuum of learning Organization and that they were far from ideal learning organizations. Finally, to deal with the nonconformities with the learning organization specifications and reduce the gap between the current state and the ideal state of learning organization, some courses of action were suggested.
ملخص الجهاز:
جدول ٣- بررسي و مقايسه مدل هاي گوناگون تعيين سطح سازمان يادگيرنده (اصغرزاده ،١٣٩٣) صاحب نظران عنوان مدل ابعاد مدل نقاط قوت نقاط ضعف سنگه (١٩٩٠) اصول سازمان -تسلط فردي ارتباطات افقي و عمودي تاکيد بر شرايط فراگير سنگه - مدل هاي ذهني در سازمان مورد نياز يادگيري و - چشم انداز مشترک - يک حس مشترک عدم بررسي نسبت - يادگيري تيمي به اصول سازمان فرايندهاي عملي - تفکر سيستمي يادگيرنده يادگيري - مديريت و هدايت به - عدم ارائه گام هاي عنوان نيروهاي محرک عملي يادگيري براي مديران پدلر اَل پرسشنامۀ شرکت - رويکرد يادگيري براي -شکل گيري براساس - عدم ارائه نقشي (١٩٩١) يادگيرنده استراتژي مباني اساسي موضوع شفاف و روشن از - سياست گذاري - شدت تمرکز بر افراد مديران و رهبران مشارکتي -اطلاع رساني سازمان - کنترل وبررسي سازنده -عدم منتج شدن -تعاملات داخلي يادگيري از استراتژي - انعطاف پذيري سازمان - ساختارهاي توانا - کارکنان به عنوان جستجوگران محيطي -يادگيري درون سازماني - جو يادگيري - فرصت هاي توسعه فردي صاحب نظران عنوان مدل ابعاد مدل نقاط قوت نقاط ضعف سارالا و شناسايي سازمان - فلسفه و ارزش ها - تقسيم بندي و طبقه - عدم ارائه نگرش و سارالا ساختار و فرايندها بندي سازمانها بحث در خصوص - هدايت و تصميم گيري وضعيت سازمان يادگيرنده - سازماندهي کار - آموزش و توسعه - تعاملات داخلي و خارجي اوتالا (١٩٩٦) آزمون سريع سازمان - فردگرايي -قابليت به کارگيري -بسيار مختصر براي يادگيرنده بسيار عملکرد کاري فزاينده راحت و ارائه سريع نتايج پوشش کل سازمان - تنظيم دروني يادگيري -عدم روشن بودن خلاقيت و نوآوري مبناي نظري اين ابزار واتکينز و ابعاد پرسشنامه -يادگيري مستمر -توانايي ارائه تجزيه و - داراي تمرکز بسيار مارسيک تحليل کامل (١٩٩٨) سازمان يادگيرنده - گفتگو و پرس و جو کلي و عمومي (DLOQ) همکاري و يادگيري احتمال کاهش تيمي سيستم جذب و توزيع قابليت درک و روشن سازي مدل يادگيري قدرت اختيار رهبري ارتباط با محيط پرن .