خلاصة:
گذار از نهضت رفورمیسم سده شانزدهم و عصر روشنگری سده هجدهم میلادی موجب شکلگیری مدرنیته حقوقی در کنار مدرنیته فلسفی، مدرنیته سیاسی و مدرنیته علمی شد که از ویژگیهای بارز آن نصگرایی قانونی است. قضات براساس این رویکرد میبایست نتیجه قضاوت خود را در چارچوب نصوص قانونی و منطق قضائی صوری ارائه کنند. موضوع این مقاله و سؤال مهمی که در این پژوهش بدان خواهیم پرداخت، آن است که نصگرایی قانونی بر پایه چه مبانی استوار شده و پیامدهای آن در نظامهای قضائی معاصر چیست. در این مقاله نخست با روشتوصیفی به مفهومشناسی نصگرایی قانونی خواهیم پرداخت تا در ادامه با روش تحلیلی به معرفتشناسی مبانی نصگرایی قانونی و بررسی پیامدهای آن بپردازیم. نتیجه این مقاله نشان خواهد داد نصگرایی قانونی بر چه مبانیای استوار است. بهعلاوه نتیجه این مقاله آشکار خواهد کرد رویکرد تصلب بر قانون با روش استنتاجی همواره مطابق با آرمانهای حقوقی و عدالت نیست و موجب خلط مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی نظامهای حقوقی مبتنی بر مبانی مدرنیته با نظامهای حقوقی سنتی و دینی خواهد شد.
The transition from the reform movement of the sixteenth century and the enlightenment of the eighteenth century led to the formation of legal modernity alongside philosophical modernity, political modernity and scientific modernity, which are characterized by legal textualism. Based on this approach, judges should present the result of their judgment within the framework of legal texts and formal judicial logic. The subject of this article and the main question of it is: “What are the foundations on which legal textualism are based and what are its consequences in modern judicial systems?” In this article, we will first deal with the concept of legal textualism with a descriptive method so that we can then deal with the epistemology of the principles of legal textualism and its consequences with an analytical method. The results of this article introduce the principles on which legal textualism is based. In addition, the result of this article will reveal that the rigid approach to law and inferential method is not always in accordance with legal ideals and justice and it will confuse the ontological, epistemological and anthropological foundations of legal systems based on the principles of modernity with traditional and religious legal systems.
ملخص الجهاز:
مباحث زبان شناختي معطوف به متون حقوقي همچنان که اشاره شد، به علاوه شامل تعيين رويکرد سمانتيک در فلسفه حقوق نيز ميشود، زيرا پاسخ به هر مسئله فلسفي در حوزه حقوق نظير تعيين معناي لفظ و مفهوم قانون ، تنها از طريق واکاوي سمانتيکال قانون ممکن خواهد بود (واعظي[الف ]، ١٣٩٩: ٩٧) سمانتيک يا معناشناسي در مفهوم عام به چيستي معنا و بررسي ارتباط معنا با لفظ با توجه به نقش مؤلف ، مخاطب و متن ميپردازد و تعيين رويکرد سمانتيک به نص گرايي قانوني به معناي معرفت شناسي معناشناسانه در تعيين مصاديق براي اين مفهوم حقوقي است .
(122 بررسي رويه هاي حقوقي معاصر مبين اين امر است که نظام هاي قضائي معاصر با تأثيرپذيري از پوزيتيويسم حقوقي، اغلب در چارچوب همان مباني سمانتيک سنتي حرکت ميکنند که موجد محدوديت هاي متن گرايي است و مفاهيمي چون قانون و نص قانوني بر مبناي همان مباني هستيشناختي، معرفت شناختي و انسان شناختي شکل ميگيرد که برآمده از قرائت مشهور ليبراليسم و مدرنيته حقوقي است که در بخش بعد بدان خواهيم پرداخت .
نتيجه گيري اجراي مکانيک وار قانون در قالب استنتاج منطقي و در نظام بسته اي از قوانين مدونه که از اصول مسلم پارادايم نص گرايي قانوني است ، داراي مباني تاريخي، هستيشناختي، انسان شاختي، معرفت شناختي و زبان شناختي معطوف به ليبراليسم و مدرنيته حقوقي است .
15-28) 8-Perry , John , 2011, Textualism and the Discovery of Rights , in : Philosophical Foundations of Language in the Law , Oxford, Oxford University Press 9-Schauer, Frederick ,1988, The Yale Law Journal, Vol. 97, No. 4.