خلاصة:
سروده ابوعبدالله رودکی پس از 250 سال سکوت منابع تاریخی، ادبی و جغرافیایی در قرون چهارم، پنجم وششم هجری، خامۀ نگارش حکایت بوی جوی مولیان شد تا مشهورترین داستان روزگار سامانیان، ظاهراً به تأسی چکامۀ تهییج برانگیز هارون الرشید به خروج از شهر رقّه، آفریده شود و روزبروز بر معروفیت جهانی آن افزوده گردد. باید دقت نمود که فاعل، زمان و مکان روایتِ این قصیده، با حکایتِ چهارمقاله کاملاً متفاوتست. و با وجودی که دیگر منابع بر قصّۀ چهار مقاله صحّه نمی گذارند، لیکن نظامی عروضی، هنرمندانه این نقیصه را در کتاب خویش به قصد تبیین داستانی دلکش و سهواً با تحریف تاریخ و ادبیات جبران کرده است. باگذشت زمان، این حکایت نزد عوام و خواص آنچنان شُهره شده که دیگر کسی یارای تفکیک حکایتِ نظامی، از روایتِ رودکی نیست.دراین مقاله با روش تحلیلی_توصیفی، تبیینی تازه از حکایت مذکور در سه ارزیابیِ جغرافیایی، تاریخی و ادبی ؛ با اتکای بر منابع اصلی این سه حوزه تبیین میگردد. بنابراین حکایتِ چهارمقاله، با غیبت چهارسالۀ امیرنصر از بخارا، و استقرار در هرات یا نیشابور، و ترسیم شخصیتی هوسباز از امیرنصر در روزگار رودکی منطبق نیست و صرفاً زاییدۀ تخیّلی دیده میشود که میتواند جایگاه خاندان سامانیان را مخدوش و تحریف نماید.
The poem of Abu Abdullah Roudaki, after 250 years of silence of historical, literary and geographical sources in the fourth, fifth and sixth centuries AH, became the material for writing the story of Buye Juye Mullian until the most famous story of Samanid era, apparently created by Harun And increase its global fame. It should be noted that the subject, time and place of the narration are completely different. And although other sources do not confirm the story of the four articles, Nezami has artistically compensated for this shortcoming in his book to explain a fascinating story and inadvertently distort history and literature. Over time, this anecdote has become so popular among the people and properties that no one can separate the military anecdote from Rudaki's.In this article, with a descriptive-analytical method, a new explanation of the anecdote in three geographical, historical and literary evaluations; Relying on the main sources, are explained. Thus, the anecdote of the four articles does not correspond to Amir Nasr's four-year absence from Bukhara, and his settlement in Herat or Neishabour, and the depiction of Amir Nasr in the Rudaki era, and is merely an imaginary offspring that can distort the Samanid dynasty
ملخص الجهاز:
نقد تاریخی، ادبی و جغرافیایی حکایت «بوی جوی مولیان » جواد هروی * چکیده سروده ابوعبدالله رودکی پس از ٢٥٠ سـال سـکوت منـابع تـاریخی، ادبـی و جغرافیـایی در قرون چهارم ، پنجم وششم هجـری، خامـۀ نگـارش حکایـت بـوی جـوی مولیـان شـد تـا مشهورترین داستان روزگار سامانیان ، ظاهراً به تأسی چکامۀ تهییج برانگیز هارون الرشـید بـه خروج از شهر رّقه ، آفریده شود و روزبـروز بـر معروفیـت جهـانی آن افـزوده گـردد.
برخی متون منظوم تاریخی در قرون بعدی همچون ظفرنامه نیز از میان حـوادثِ روزگـار امیرنصر سامانی(٣٣١-٣٠١ هـ)، فقط به تکرار و ذکر حکایت چهار مقالـه بسـنده کـرده و از حــوادث ســی ســاله او کــه در واقــع اوج روزگــار ســامانیان بــه شــمار میآیــد براحتــی غفلت ورزیده اند (مستوفی ،١٣٧٧ : ج ٥٢٧/١): بــه عــزم تماشــا بــه ملــک هــری در آمــذ کــزین نصــر بــا لشــکری هری یافـت خوشـتر ز خـرّم بهشـت همه رنگ و بوی وهمه زرع و کشـت طبقات الشعراء المحدثین تألیف ابن معتز(متوفی ٢٩٦هـ)، در شرح حال ١٣٣ شاعر عـرب و ذکر اشعاری از ایشان ؛ از منابع مهمی است که احتمال اقتباس حکایت نظـامی عروضـی از آن بسیار دیده میشود (ابن معتز، ١٤١٩هـ/١٩٩٨م :٢٧٧).
بنابراین پرسش های اصلی مقاله حاضر عبارتند از: ـ چرا ایـن مشـهورترین حکایـت روزگـار سـامانیان ، در هـیچ یـک از منـابع تـاریخی، جغرافیایی، و ادبی مربوط به قرون چهارم ، پنجم تا نیمه ششم هجری نیامده است ؟ ـ به اذعان بزرگترین ادیبان زبان فارسی، با وجود فقدان شاکله فاخر و اسـتوار ادبـی در این قصیده ، شهرت یافتن روزافزون و جهانی این ابیات به چه سبب است ؟ ـ آیا نسبت دادن این حکایت به هـرات یـا نیشـابور و یـا مـرو، صـحت داشـته اسـت یا خیر؟ این مقاله برای پاسخ به پرسـش هـای فـوق ، در سـه بخـش تنظـیم و بـا روش تحقیـق تحلیلی- تطبیقی و مطالعات کتابخانـه ای و تأکیـد بـر مسـتندات تـاریخی بـه نقـدو بررسـی خواهد پرداخت .