خلاصة:
هدف از این مطالعه این است که روش یا روشهای پژوهش مناسب برای علوم بین رشتهای شناسایی شوند که علم اطلاعات و دانش شناسی نیز در این حوزه قرار دارد. از این رو، این یک مقاله مروری تحلیلی است که به برخی از مهم ترین مکتبهای فلسفی مرتبط به روش پژوهش پرداخته و ویژگی هر کدام از آنها بحث شده است. یافتهها حاکی از آن است که میتوان مکاتب فلسفی پوزیتویستی، پراگماتیستی، رئالیستی و پارمیندسی را دارای رویکرد تقلیل گرا دانست که به کشف قوانین حاکم بر طبیعت علاقه مندند؛ در حالی که مکاتب فلسفی اگزیستانسیالیستی و هراکلیتوسی را کل گرا دانست که به تغییر و تفاوت موجودیتها توجه دارند؛ از آنجایی که این ماهیت مسئله و موضوع پژوهش است که فلسفه و رویکرد پژوهشی مناسب را معین میکند. از این رو برای علوم بین رشتهای که اغلب دارای مسائل و موضوعهای پیچیده و چند وجهی میباشند، استفاده از مکاتب فلسفی دوگانه محور افلاطونی و روش ترکیبی برای حوزههای بین رشته ای مناسبتر است. به نظر می رسد، آگاهی از این واقعیت که هر پژوهشی از یک سلسله مفروضات فلسفی پیروی میکند، در رابطه با اینکه چگونه باید بسیاری از مسائل اصلی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی مطالعه شود،کاربرد دارد.
The purpose of the study is to identify the appropriate research method(s) for interdisciplinary sciences, including knowledge and information science. In this regard, this is an analytical review article concerning some important philosophical schools related to research methods in which the characteristics of each philosophical school is mentioned and discussed. The findings show the positivist, pragmatist, realistic and Parmenides philosophical schools may be regarded as reductionist approaches which tend to discover the laws of nature; the existentialist and Heraclitus philosophical schools are holistic which tend to consider the change of entities. Since, it is the nature of the problem and the subject of the research that determine the appropriate research method and philosophy; Hence, for interdisciplinary sciences that often have complex, multi-faceted problems, the use of dual philosophical schools such as Plato’s philosophy (the composite approach) is more appropriate. It seems awareness of the fact that every research follows a series of philosophical assumptions has implications on how problems in the knowledge and information science should be studied.
ملخص الجهاز:
روش پژوهش مناسب در علم اطلاعات و دانش شناسي به مثابه علمي بين رشته اي: نظري به مباني معرفت شناختي 1 مهدي زينالي تازه کندي 2 محسن نوکاريزي 3 حسن بهزادي چکيده هدف از اين مطالعه اين است که روش يا روش هاي پژوهش مناسب براي علوم بين رشته اي شناسايي شوند که علم اطلاعات و دانش شناسي نيز در اين حوزه قرار دارد.
به بيان ديگر رشته هاي ميان رشته اي فراگردي براي پاسخ به يک سؤال ، حل يک مسئله و يا پرداختن به موضوعي است که به دليل پيچيدگي يا گسترش آن نميتوان با يک رشته تخصصي به طور دقيق به مطالعه آن همت گماشت (اسدنيا و شعباني، ١٣٩٥)؛ از اين رو، رشته هاي داراي ماهيت بين رشته اي تلاش کرده اند تا نظريات بنيادين موجود در ساير حوزه ها را در مطالعات خود وارد کرده و آنها را مورد بررسي قرار دهند که حوزه علم اطلاعات نيز از اين امر مستثني نبوده است .
از آنجايي که موضوع معرفت شناسي بحث درباره ماهيت شناخت و چگونگي رسيدن به شناخت است ، بر اين اساس و آنچه در بالا گفته شد، ميتوان گفت که پيشنهاد روش پژوهش و روش شناسي، موضوع مشترک فلسفه و علم اطلاعات و دانش شناسي است .
از اين رو در اين نوشتار قصد آن است تا ديدگاه هرکدام از مکاتب فلسفي در مورد معرفت شناسي تبيين ، تحليل و به صورت انتقادي بررسي و سپس با توجه به ماهيت بين رشته اي علم اطلاعات و چندوجهي و پيچيده بودن مسائل آن و مطابقت ماهيت حوزه علم اطلاعات با نگرش فلسفي مکاتب ياد شده ، در نهايت روش پژوهش مناسب براي اين حوزه پيشنهاد شود.