خلاصة:
جنگ مستعد آن است که معنای سنتی خود را در آینده به چالش طلبد. اگر پایان جنگ های گذشته به پیروزی فیزیکی یکی از طرفین ختم می شد که این پیروزی از طریق خشونت،استفاده از سخت افزارو تخریب ابزارهای طرف مقابل حاصل می گردید:ممکن است پیروزی در پایان نبردهای آینده مترادف با نباختن از طریق نجنگیدن با حریف باشد واین به معنای رقابت مسالمت آمیزی است که در عرصه نرم افزاری صورت پذیرفته و ادراک طرف مقابل و سایر بازیگران را تحت تاثیر قرار می دهد. ما بایستی جنگ را با دوباره تعریف کردن ماهیت آن دوباره اختراع کنیم.با عنایت به اینکه در بیشتر کشورها درگیری مسلحانه اکنون جزوی از ظرفیت بالقوه آنهاست و چون پیروزی نظامی دیگر بیش از این بمعنای پیروزی در نبرد نیست ما می کوشیم تا با درک ویژگی و مولفه های نوین جنگ ها فضای مناسب تری را نسبت به آنها ترسیم کنیم.
ملخص الجهاز:
اگر پايان جنگ هاي گذشته به پيروزي فيزيكي يكي از طرفين ختم مي شد كه اين پيروزي از طريق خشونت،استفاده از سخت افزارو تخريب ابزارهاي طرف مقابل حاصل مي گرديد:ممكن است پيروزي در پايان نبردهاي آينده مترادف با نباختن از طريق نجنگيدن با حريف باشد واين به معناي رقابت مسالمت آميزي است كه در عرصه نرم افزاري صورت پذيرفته و ادراك طرف مقابل و ساير بازيگران را تحت تاثير قرار مي دهد.
جنگي رواني و مهيج كه اگر بيشتر از جنگ هاي واقعي كشنده وحقيقي نباشد كمتر از آنها هم نخواهد بود واين وظيفه دولتها است كه عمده تلاش خود را در اين جهت مصروف دارند تا در چنين جنگ هايي موفق باشند(hammond,1993:113-147).
ميلياردها دلار براي نتيجه گرفتن در جنگ مسلحانه هزينه مي شود اما اگر كشوري حريف خود را بشناسد به اين معنا كه فرهنگ ،زبان و شخصيت او را درك كند و همچنين مراجع تصميم گيري او را و در نتيجه انتخاب نهايي اش را بشناسد خواهد توانست بدون استفاده از قدرت نظامي بر عمل و عكس العمل هاي او تاثير دلخواه گذارد.
مثال بارز اين مطلب را در جنگ ويتنام مي توان مشاهده كردنيروهاي ويتنام شمالي به تازگي شكست سنگيني را متحمل شده و تلفات بسيار سنگيني داده بودند و اين سبب شده بود آمريكايي ها باوركنندكه ويت كونگ ها ديگر قادر نيستند كه حمله بزرگي بر عليه ايشان تدارك ببينند اما درست بر عكس اين اتفاق افتاد و در تهاجمي گسترده و غافلگيرانه پيروزي از آن نيروهاي ويتنامي گرديد كه علاوه بر جنبه هاي نظامي و وارد كردن صدمات شديد به نيروهاي آمريكاي داراي جنبه سياسي هم بوده ومقدمه اي براي خروج نيروهاي آمريكايي از ويتنام گرديد.