خلاصة:
توسعه از مفاهیم و مقولات بحث برانگیز ادبیات سیاسی بوده، امروزه بر سیمای امنیت تزئین و از اهمیت و حساسیت در ابعاد تازهای برخوردار گشته است. نوشتار حاضر به مقولهی توسعه از بعد امنیتی مینگرد. در بحث توسعه، تمرکز بر طرح توسعهی بومی از نوع اسلامی- ایرانی آن است تا ماهیت و خصائل این مفهوم ابهامزا و الزامات مترتب بر آن مورد واکاوی قرار گیرد. در اینجا کانون بحث را (هستها/ بایدها و نبایدها، واقعیات/ آرمانها و مطلوبیتها) تشکیل میدهد. واقعیت موجود در فضای سیاسی کشور «رقابت سیاسی برون سیستمی» است که پیامدهای امنیتی ناگواری در سطح منطقه و فرامنطقه ای بههمراه داشته است. چنین شرایطی مستلزم طرح و اجرای یک راهبرد جبرانی متناسب با فضای حاکم است. در این نوشتار راهبرد جبرانی بر محور ضرورت انتقال رقابتها از خارج سیستم به درون سیستم میباشد تا از رهگذر آن از گستره و شدت جدالها و رویاروییهای سیاسی کاسته شود و ضریب امنیت سیاسی کشور ارتقاء یابد. بدین سان، پاسخ به پرسشی که بر چیستی، چگونگی و ویژگیهای ماهوی راهبرد مطلوب دفاعی در حوزه سیاسی، امنیتی متمرکز گشته، بر محور الگوی راهبرد «رقابت درون سیستمی» به عنوان الگوی بهینهی دفاع سیاسی به تجزیه و تحلیل میپردازد.
ملخص الجهاز:
امروزه نظام جمهوري اسلامي در ايران با بيش از سي سال پشتوانهی عميق از تجربيات فكري و عملي در ابعاد گوناگون داخلي و خارجي و نيز با وجود سند راهبردي چشمانداز بيست سالهی كشور كه در آن بر توسعهی جامع و پايدار دانش، اقتصاد و فنآوري بهعنوان گزينههاي استراتژيك براي توسعهی پايدار كشور تأكيد شده است، نه تنها تحكيم و تثبيت خود را بهعنوان يك مدل و الگوي حاكميتي موفق براي كشور ايران به اثبات رسانده و از مرحله تلاش براي بقاء عبور كرده است، بلكه براي حضور همهجانبه در عرصههاي متعدد بينالمللي اعم از منطقهاي و جهاني به شدت مستلزم توجه و ترجمان عملي نگرشها و رويكردهاي توسعهگرايانه در اسناد راهبردي به سياستها و استراتژيهاي متناسب است.
اما از آنجايي كه همواره بهلحاظ ارتباط تنگاتنگي كه شرايط خاص موقعيت مكاني كشور ايران با روندهاي سياسي نظام بينالملل و استراتژي جهاني داشته و رشد و توسعه را در آن مستلزم ايجاد فضاي باز ژئوپليتيكي نموده است، ازيک سو چگونگي رفتارها و عملكردها در حوزهی سياست خارجي آن هميشه از وضعيت تعيينكنندهتري در تامين سطح هزينهها و منافع، ميزان و نوع ارتباط اين كشور با عرصههاي بينالمللي بهرهمند بوده و از اهميت به مراتب بالاتري در دستيابي به اهداف اساسي و توسعهی پايدار كشور برخوردار است.
زیرا روند قوامبخشی متقابل توسعه سیاسی و امنیت سیاسی در شرایطی تحقق مییابد که از یک سو بین اجزاء و عناصر ساختار حکومتی و از سوی دیگر بین این عناصر و نیروهای سیاسی، اجتماعی رقیب نوعی پیوند ارگانیک وجود داشته باشد.