خلاصة:
هدف پژوهش حاضر مطالعهٔ دشواریهای پیش روی زنان در مطالبهٔ حقوق خانوادگیشان از طریق قانون است. پژوهش با روش کیفی انجام شده است. دادهها با مصاحبهٔ نیمهساختاریافته با 21 نفر از زنانی جمعآوری شده که تجربهٔ ازدواج و زندگی زناشویی داشتهاند و به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند، و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شده است. بر اساس یافتههای پژوهش، دشواریهای قانونی مطالبهٔ حقوق خانوادگی زنان در چهار مقولهٔ دشواریهای استفاده از شروط ضمن عقد، حاکمیّت نگاه مردانه در تدوین و اجرای قوانین، ناکارآمدی قوانین خانواده و تعارض مطالبهٔ قانونی حقوق با تداوم زندگی مسالمتآمیز، گنجانده شده است. بر این اساس، با وجود آگاهی زنان از بسیاری از حقوق خانوادگی خود، نگرشها و کنشهای نادرست نهادینهشده ناشی از اوضاع و احوال فرهنگی جامعه، خلأهای قانونی و امکان تخطّی و سرپیچی از تعهدات قانونی، نقش مهمی در بهرهمندنشدن زنان از حقوق خانوادگیشان دارد.
The purpose of this paper is to study the difficulties faced by women in claiming their family rights through law. The research has been done by qualitative method. Data were collected through semi-structured interviews with 21 women who had experience of marriage and marital life and were selected by purposive sampling. Data were analyzed using qualitative content analysis technique. According to the research findings, the legal difficulties of claiming women's family rights are included in four categories: the difficulties of using the terms of marriage contract, the dominance of the male view in drafting and enforcing laws, the inefficiency of family laws and the conflict between legal demands for rights with the continuation of a peaceful life. Accordingly, despite women's awareness of many of their family rights, mis-institutionalized attitudes and actions resulting from the cultural context of society, legal gaps, and the possibility of violating legal obligations play an important role in women not enjoying their rights.
ملخص الجهاز:
بر اساس يافته هاي پژوهش ، دشواريهاي قانوني مطالبه ٔ حقوق خانوادگي زنان در چهار مقوله ٔ دشواري هاي استفاده از شروط ضمن عقد، حاکميت نگاه مردانه در تدوين و اجراي قوانين ، ناکارآمدي قوانين خانواده و تعارض مطالبه ٔ قانوني حقوق با تداوم زندگي مسالمت آميز، گنجانده شده است .
دسته اي ديگر از دشواريها مربوط بـه اجراي قوانين است ؛ به اين معنا که هرچند قانوني در مرحله قانون گذاري ، حقوق زنان را بـه خـوبي در نظر داشته است اما در مرحله اجرا آن گونه که بايد و شايد به خوبي اجرا نمي شود و زنـان در ايـن مرحله با دشواريهاي جدي مواجه اند.
بر اين اساس ، مطالعه ٔ حاضر نيز که خواهان دست يـابي بـه دشـواريهـاي مطالبـات قـانوني حقوق زنان در خانواده بوده ، براي فهم تجربه ٔ آنان از روش کيفي استفاده کرده است .
زنان براي استفاده از حق طـلاق ناچـار بـه صـرف نظر کـردن از مهريه اند که از مهم ترين حقوق اقتصادي زن در خانواده اسـت ، و انتظـار دارنـد قـانون از دريافـت مهريـه ، بـه عنـوان پشـتوانه اي اقتصـادي بـراي زن ، حمايـت کنـد و از ايـن رو بسـياري از زنـان از مطلوب نبودن بخشش مهريه در برابر دريافت حق طلاق سخن گفته اند: حق طلاق که دست خانم هست ، اين خوب نيست ؛ اين حق طلاقي که قانون به زن ميده که بايد مهريه اش رو ببخشه .