ملخص الجهاز:
- ضعف در ارائه مدلهای پوشش مناسب و دارای حد نصابهای شرعی مرتبط و گاه، حتی مقابله بیجا با آنها؛ مانند مانتوهای بلند، گشاد و پوشیده؛ - عدم آموزش و ترویج عمومی احکام شرعی و زیربناهای معرفتی و انگیزشی مرتبط با آنها با توجه به مقتضیات زمانه و در نظر گرفتن طیفهای مختلف؛ بهویژه کودکان و نوجوانان؛ - برخی رویکردهای رسانهای نادرست حتی در رسانه ملی؛ - عدم نظارت جدی بر دوایر رسمی حکومتی از حیث التزام به این واجب الهی؛ - پاسکاری وظایف مرتبط در این زمینه توسط دستگاههای مسئول و خود را در مقام منتقد (نه متهم) نشاندن؛ - برخی از مشکلات اقتصادی (البته، طیف گستردهای از افراد مشکلدار در این زمینه از قشر مرفه بیدرد یا خارجنشینان و...
در میان دستگاههای یادشده تنها عملکرد نیروی انتظامی قابل توجه است، اما افزون بر آنکه «یک دست صدا ندارد»، بر دوش گرفتن بار کمکاری دیگر دستگاهها توسط این نهاد وظیفهشناس موجب رواج برخی برداشتهای نادرست نیز شده و چهرة جزایی مقولة حجاب را در اذهان از وجهة فرهنگی و نرم آن پررنگتر کرده است که خود موجب برخی آسیبها میشود.
» بهراستی، آیا این دو بند جامه عمل پوشیدهاند؟ «چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؟» اگر در طول ربع قرنی که از تصویب نخستین مصوبه مرتبط با حجاب گذشته است، اجرا و نظارتی جدی بر اینگونه مصوبهها صورت گرفته بود، آیا اکنون با چنین وضعیت اسفباری مواجه بودیم؟ مشکل دیگر افزون بر عدم ساز و کار اجرایی و ضمانت نظارتی آن است که در مصوبة مذکور هیچ منبع مالی یا حتی توسعة ساختاری برای اجرای آن در نظر گرفته نشده است.