خلاصة:
نقش آفرینی موثر عرف و سیره عقلایی، در عرصه های مختلف علمی و فرایند کاوش های
فقهی و حقوقی، بر کسی پوشیده نیست و همواره پژوهشگران فقهی مذاهب اسلامی، عرف
و سیره عقلایی را عنصر مهم، گرهگشا و راهکار نهایی شمردهاند. اما اینکه عرف در اصطلاح
اهل سنت و سیره عقلا در امامیه، از چه رابطه ای برخوردار است، تعاریف ارائه شده و شواهد
فراوان، حاکی از اتحاد مفهومی«عرف عام»،و«سیره عقلا»است. یافته های تحقیق با
رویکرد توصیفی تحلیلی نشان داد که از زمان محقق حلی بدینسو، سیره عقلا یا بنای
عقلا یا سنت عقلایی با مفهوم خاصتر از عرف عام، جایگزین اصطلاح عرف شد. هر چند
که عرف دارای گونه های مختلفی است، ولی عرف صحیح و همسو با ادله شرع و واجد
شرایط، همواره مورد توجه پژوهشگران فقه بوده است و نقش آن به عنوان ابزار شناخت،
کشف مقاصد و تصمیمگیری درست در عرصه های مختلف فقهی فاقد نص، مورد توافق
اهل سنت و امامیه است و کارآمدی آن به عنوان دلیل مستقل، به جز امور ارتکازی فراگیر،
نه تنها در امامیه که در اهل سنت نیز قابل اثبات نیست.
The role of “custom” and “conduct of the wise”, in different fields of knowledge and the process of jurisprudential and legal studies is not unclear for anyone, and jurisprudential scholars of Islamic denominations have always considered custom and conduct of the wise as an important and instructive element and the final solution. However, about the relationship between “custom” in Sunni terms and “conduct of the wise” in Imami terms, the provided definitions and evidences indicate the conceptual unity of “custom” and “conduct of the wise”. Findings of the research with a descriptive-analytical approach showed that since the time of Muhaqqiq Hilli, the “conduct of the wise”, “foundation of the wise” or “rational tradition” with a more specific meaning than “common custom”, has replaced the term “custom”. Although there are different types of custom, but correct and consistent custom has always been considered by scholars of jurisprudence and its role as a tool to identify, discover intentions and make the right decision in various fields of jurisprudence without a text is agreed upon by the Sunnis and the Imamis, and its effectiveness as an independent argument, except for matters of comprehensive association, is not only proven for the Imamis, but also for the Sunnis.
ملخص الجهاز:
سطور پيش رو، از اصطلاح عرف و عرف عقلا يا سيره عقلا، که نزد فقها و اصوليان از قدمت و اصالت بيشتري برخوردار است ، استفاده نموده و به سؤالات زير پاسخ داده است : عرف و سيره عقلا از ديدگاه مذاهب اسلامي داراي چه مفهومي است و چه رابطه اي ميان عرف و سيره عقلا برقرار است و نقش عرف ، در فرايند استنباطات فقهي ابزاري است يا استقلالي؟ مفهوم شناسي عرف و سيره عقلا عرف ، مصدر، از فعل عَرُف ، ضدُ نکر، به معناي معروف (فراهيدي، ١٤١٠ق ، ٢ق ، ١٢٢)، کاکل اسب (صاحب بن عباد، ١٤١٤ق ، ٢٣/٤)، اتصال و پيدرپيبودن چيزي (ابن اثير، بيتا، ٢١٨/٣)، شناخته شده به نيکي و احسان (راغب اصفهاني، ١٤٢٥ق ، ٥٦١)، موج دريا، جاي بلند و توده مرتفع ريگ (شاد، ١٣٦٣ش ، ٢٩١١/٤) است که به نظر ميرسد، اين واژه همواره در مقابلُ نکر، کاربرد دارد و به همين جهت برخي معتقدند عرف خاصتر از علم است و معناي اصلي اين ماده ، اطلاع بر چيزي و علم به ويژگيها و آثار آن چيز است : «و العُرفُ هم ماَ يبدُو وَ يعلُو وَ يعرُف في قبال النُّکر؛ کالجُود الظَّاهر و موج البحر و شعر عنق الفَرَس » (مصطفوي، ١٣٦٨ش ، ٩٧/٨).
بنابراين اعتبار عرف ، سيره و بناي عقلا به عنوان ابزار تبيين موضوعات ، فهم مفاهيم (حسني، ١٣٨٥ش ، ٢٦٦/١) و بسط و تضييق مصاديق و در خدمت ادله شرعي، ميان همه فقيهان اماميه و اهل سنت مورد اتفاق است (عليدوست ، ١٣٨٨ش ، ٢١٣)، اما در صورتي که جزو طبيعت و ارتکازات مسلم انسان به شمار آيد، پذيرفتنش به عنوان دليل مستقل کشف شريعت (نه منبع تشريع )، امر بعيدي نخواهد بود.