خلاصة:
از زمانی که دنگ ژیائوپینگ حمایت و طرفداری خود از ایدئولوژی مائویی و شاخه مائوئیستی سوسیالیسم را قطع کرد. ۴۰ سال
سپری شده است. از آن زمان تاکنون چین متحول گردیده است. رشد خیرهکننده این کشور که از توسعه بازارها نشات میگیرد.
جامعه شهری چین را به جامعهای بهطور غالب متشکل از طبقه متوسط تبدیل کرده و صدها میلیون از ساکنان روستایی آن را نیز
از فقرء نجات دادهاست. در طی این تغییرات عظیم. چین همواره بهطور رسمی ادعا کرده که دارای اقتصاد سوسیالیستی است. از
سال ۰۱۹۹۲ چین خود را کشوری برخوردار از "اقتصاد بازار سوسیالیستی" نام نهاده است. آیا بهکارگیری برچسب
"سوسیالیسم "", امروزه در مورد این کشور قابل توجیه است؟
It has been 40 years since Deng Xiaoping broke dramatically with Maoist ideology and the Maoist variant of socialism. Since then, China has been transformed. Spectacular growth, powered by the expansion of markets, has made urban China into a mainly middle-class society and lifted hundreds of millions of rural residents out of poverty. Throughout these enormous changes, China has always officially claimed to be socialist. Since 1992, China has called itself a “socialist market economy.” Does the “socialist” label make sense when applied to China today?
ملخص الجهاز:
٢ خود را حفـظ خواهـد کـرد، يعنـي قـالبي کـه در آن تقريبا همه چيز به فروش گذاشته خواهد شد، يا آن که با بهبـود مقـررات و حاکميـت قـانون بـه بـازار اقتصادهاي توسعه يافته خواهد پيوست ؟ اقتصاد چين امروزي هـم از اقتصـاد فرمايشـي ٤٠ سـال پـيش ، و هـم از "سـرمايه داري غـرب وحشي " بيست سال پيش بسيار متفاوت است .
اين عـدد در ارقام کشور چين به عنوان درآمد بودجه اي گنجانده نشده است (به اسـتثناي مـواردي کـه بـه منظـور پرهيز از دوباره شماري ، کمک هاي بودجه اي براي صندوق تأمين اجتماعي از درآمدهاي بودجه اي کسر مي شوند)؛ درحالي که اين رقم نسبت به سطح کشورهاي OECD پايين تر است ، ولي بـراي هـر کشـور برخوردار از درآمد متوسط ، رقمي بالاست .
از آنجا که مالکيت دولتي بر بخـش هـاي سـرمايه بـر تمرکز دارد، نگاهي به بخش هاي رسمي بـا مقيـاس بـزرگ کـه داده هـاي سـالانه معمـولا بـراي آن در دسترس است (در اين مورد، داده هاي سال ٢٠١٤) نشان مي دهد که مالکيـت دولتـي بـر دارايـي هـاي صنعتي (٣٩ درصد از کل )، بسيار قابل توجه است ؛ حتي بيش از سهم دولت از درآمدها (٢٤ درصد) يـا کارگران (١٨ درصد).
در واقـع ، تـنش ميـان انگيزه هاي ديوان سالاري – کـه از ميانـه دهـه ١٩٨٠ همـواره بـه رشـد دامـن زده اسـت – و اهـداف مشخص تر فرآيند برنامه ريزي همچون اهداف زيست محيطي ويژگي بلندمدت سيستم چين است که در دوره رشد بالا بسيار منطقي عمل کرده است .