خلاصة:
ادبیات کمونیستی به عنوان شاخهای از ادبیات متعهد از اواخر قرن نوزدهم سرتاسر اروپا و بخشهای زیادی از شرق و روسیه را تحتتأثیر قرارداد. ایدئولوژی کمونیسم گرچه زادۀ نظریات مارکسیستی مارکس و انگلس است، اما ویژگی «سوسیال دموکراسی» در حزب کارگر روسیه دلیل اصلی جهانی شدن کمونیسم و درنوردیدن مرزهای شوروی محسوب میشود.در تلفیق ادبیات با ایدئولوژی، دو رویکرد پیش آمدهاست: جریان-هایی که کمونیسم را، اگرچه کوتاه مدت و سطحی، پذیرفته اند و دیگری جریانهایی که علیه کمونیسم و تعهدات آن موضع گرفتهاند.در این راستا رئالیسم سوسیالیستی را بهویژه در حوزۀ روسیه، میتوان جدیترین جنبش ادبی-اجتماعی بعد از رنسانس خواند. پس از آن حتی سوررئالیسم نیز بهواسطۀ آندره برتون درگیر افکار کمونیستی میشود و از بیانیۀ اولیۀ خود فرسنگها فاصله میگیرد. اگزیستانسیالیسم نیز به مثابۀ ادبیات فلسفی و به بهانۀ مسؤول بودن انسان در جهان هستی نوع دیگری از کمونیسم را وارد ادبیات میکند. از سوی دیگر جریان اکسپرسیونیسم در آلمان غربی به شدت بر سیاستهای کمونیستی و تبدیل انسان کارگر به ماشین خدمتکار میتازد و تعهدستیزی و مسؤولیتگریزی و پوچی را برابر کمونیسم قرار میدهد. بدین ترتیب زیرسایۀ کمونیسم جریانهای ادبی متنوع و متضادی خلقشدهاست که تعریف هنری از «شاهکار ادبی» را به شدت متزلزل کردهاست.
Communist literature as a branch of committed literature has effected on the all of Europe and many parts of eastern world and Russia at the end of the nineteenth century. Although communist ideology is the result of Karl Marx and Friedrich Engels’ theories, the feature of “Social Democracy” in the Russia labor party is the main reason of communism’s becoming international and its expansion. There are two approaches in the merging of literature and ideology: first, the movements which have accepted communism event though it was short time and superficial and second, the movements which were against communism and its commitments. In the interim, Socialist Realism can be called most serious literary-social movement after Renascence in Russia. Aftermath, even Surrealism was engaged in communism ideology by Andre Breton and kept aloof from its early manifestation. Existentialism also, as a philosophical literature and under the pretext of responsibility of human kind has entered another kind of communism into literature. On the other hand, Expressionism movement in West Germany, extremely criticized communism policies and becoming of labor to automated machine.it put anit-communism and evasion from responsibility and Absurd against communism. Thus, different and opposite movements emerged under the shadow of communism which have weakened the artistic definition of “Literary Masterpiece”.
ملخص الجهاز:
با اين مقدمات ، آيا ميتـوانيم ادبيـات دوران کمونيسـتي و پـس از آن را ابـزاري در خدمت ايدئولوژي و تبليغات پس از انقلاب کمونيستي قلمداد کنيم ؟ آيا خدمات متقابـل ادبيات و کمونيسم ، پيش و پـس از انقلـاب اکتبـر١٩١٧ فرضـيه اي اغراق آميـز بـه نفـع ادبيات است يا ادعايي قابل اثبات ؟ مطالعه ي پيش رو بر اسـاس اسـناد ادبـي و تـاريخي پاسخي موجه براي پرسش هاي خود ارائه ميکند.
نوشته ي حاضر از بين اين نوع منابع ، بيش از همه ، وامدار مکتب هاي ادبي سيدحسيني، و مقاله ي طارق علي در نشريه ي ترجمان علوم انساني شماره ي ٤ با عنوان «عشـق لنـين به ادبيات ، انقلاب روسيه را شکل داد» است .
به تاريخ و محل انتشار اين آثار که ويژگـيهـاي اصـلي مکتـب رمانتيسيسـم را در آن ها به وضوح ميتوان يافت ، توجه کنيد: سال انتشار و محل انتشار نام اثر نام نويسنده در روسيه ١٨٣٣ يوگني آنه گين الکساندر پوشکين در روسيه ١٨٣٥ نفوس مرده نيکلاي گوگول در روسيه ١٨٤٢ شنل نيکلاي گوگول در آمريکا ١٨٥٢ کلبه ي عمو تام هريت بيچر استو در فرانسه ١٨٦٢ بينوايان ويکتور هوگو در روسيه ١٨٦٤ چه بايد کرد؟ نيکلاي چرنيشفسکي طبق اطلاعات تـاريخي، قبـل از ١٨٤٨ يعنـي قبـل از انتشـار مانيفسـت کمونيسـم ، تعـدادي از نويسـندگان و شـاعران روسـي انديشـه هـاي سوسياليسـتي را همزمـان بـا رمانتيسيسم کاملا فعالانه و غير منقطع دنبال کـرده انـد.